زمانی بود که بسیاری از افراد دنبال شغل دوم نبودند؛ چراکه از نظر مالی میتوانستند با دریافتی یک شغل هم زندگی خود را بگذرانند اما هماکنون شرایط اقتصادی طوری شده است که بسیاری از افراد دنبال شغل دوم و حتی سوم هستند. اما اینکه چطور و در چه زمانی باید وظایف شغلهای بعدی را انجام داد، بر همه پوشیده است. براساس آمار رسمی خط فقر زیر حقوق دریافتی 10میلیون تومان محاسبه میشود. این درحالی است که بیشتر افراد جامعه یعنی قشر کارمند و کارگر به زحمت حقوقشان به هفتمیلیون تومان میرسد. این مساله یعنی در آینده نهچندان نزدیک باید منتظر تبعات آن در بستر اجتماع باشیم. تورم فقط به محیط اقتصادی محدود نمیشود.
بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی معلول این پدیده هستند؛ پدیدهای که با خروج دولت از نظم مالی و دستاندازی به سیاستهای پولی آغاز میشود. پژوهشهای دانشگاهی نشان میدهد که هرگاه تورم فزایندهای در اقتصاد رخ دهد، انتظارات تورمی نیز تشدید میشود. این علامت بیش از هر چیز نااطمینانی و آیندههراسی موجود در فعالان اقتصادی و آحاد جامعه را بازتاب میدهد. تورم با افزایش نابرابری، ظن گروههای پایین درآمدی را نسبتبه بیعدالتی و نداشتن سهمی در کیک اقتصاد، تشدید میکند. با این تصور، رابطه دولت و ملت آسیب میبیند و سطح همکاری ملت برای پیشبرد اهداف دولت به حداقل میرسد. علاوهبر این، رابطه مردم با یکدیگر نیز تحتالشعاع ترکشها قرار میگیرد و اعتماد و اطمینان طرفهای مبادله (مردم جامعه) به یکدیگر به حداقل میرسد؛ در مجموع در حوزه اقتصادی، تورم عامل بیثباتی و از بین بردن اشتغال است و در حوزههای غیراقتصادی ردپای آن در تخریب سرمایه اجتماعی، افزایش جرم و جنایت و... دیده میشود. نکته قابل تامل اینکه برخی تصور میکنند با تورم میتوان رونق ایجاد کرد و بیکاری را از بین برد؛ زیرا بیکاری ریشه ناهنجاریهاست. این گزارش نشان میدهد بیکاری نیز معلول تورم و فضای بیثبات اقتصادی است.
زمانی که تورم روند فزایندهای به خود میگیرد، بهخصوص در مواد خوراکی، فشار زیادی به دخل و خرج خانوارهای گروه فقیر وارد میکند؛ چراکه سهم کالاهای خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای دهکهای پایین هزینهای جامعه، بیش از 40درصد است. یعنی 40درصد از دخل و خرج خانوار به تغییرات قیمت کالاهای خوراکی وابسته است و نوسان در قیمت این بخش از سبد مصرفی آنها، امنیت اقتصادی آنها را بهشدت تحتالشعاع قرار میدهد. این جزو اثرات مستقیم تورم از منظر اقتصادی محسوب میشود. پدیده دیگری که به دنبال تورم میآید، نااطمینانی از قیمتهای آینده است. براساس اعلام سازمان بهزیستی طی پنج سال تعداد زنان سرپرست خانوار 53درصد افزایش یافت. افزایش پرشتاب آسیبهای اجتماعی، در آمارهای رسمی از افزایش بیکاری، اعتیاد، خودکشی، حاشیهنشینی، فقر، افسردگی و مهاجرت نیز بهخوبی آشکار میشود. بسیاری از این آسیبها نوعی پیوستگی دارند. مطابق یک پژوهش دانشگاهی سرپرستان 85درصد کودکان کار تهران بیکار هستند. در میان جوانان 15 تا 29ساله دو برابر این رقم است و یکپنجم شهروندان این گروه سنی بیکار هستند. افزایش طلاق، پایین آمدن سن زوجهایی که از هم جدا میشوند و کاهش شدید سالهای زندگی مشترک، از دیگر آسیبهایی است که در سالهای گذشته رو به افزایش گذاشته و نگرانیهای وسیعی به وجود آورده است.
براساس آمار اداره ثبت احوال درحالحاضر 20درصد ازدواجها در کمتر از پنجسال به جدایی میانجامند. در سال93 بهطور متوسط هر ساعت حدود 18طلاق ثبت شده است. 80درصد از زوجهایی که از هم جدا شدهاند کمتر از 30سال دارند. بیش از 10 تا 11میلیون جوان مجرد در سن ازدواج هم در کشور وجود دارد که به دلایل اقتصادی، معیشتی و فرهنگی در همسریابی مشکل دارند. افزایش چشمگیر تعداد زنان سرپرست خانوار در دهه80 خورشیدی یکی دیگر از آسیبهای اجتماعی روبهرشد و متاثر از معضلات دیگری چون فقر، بیکاری و اعتیاد است. دکتر «بهاره همتپور»، جامعهشناس و استاد دانشگاه افزایش ناهنجاریهای اجتماعی را در شرایط فشار اقتصادی هشدار میدهد و به خبرنگار «صبحنو» میگوید: «بسیاری از طلاقها و ناهنجاریهای اجتماعی عامل اقتصادی دارد. وقتی حق زندگی کردن حداقلی از مردم و جوانان سلب میشود؛ وقتی پدر خانه از صبح تا شب و حتی روزهای تعطیلی باید کار کند.
کمبود ظاهر میشود. خانواده و اقشار جامعه با حداقلها در حال زندگی هستند. فقر ناشی از مشکلات معیشتی و اقتصادی، سبب آسیبهای جدی در زمینه بروز خشونت و تعرض در خانواده میشود که خود عامل مهمی در زمینه طلاق است که باید به خانوادهها کمک کرد تا وضعیت بد معیشتی و مشکلات اقتصادی و اشتغال آنها بهبود یابد.»
فقر، عامل آسیبها و اختلاف
این استاد دانشگاه میافزاید: «افزایش سن ازدواج و همینطور افزایش میزان طلاق نسبتبه ازدواج خطر جدی است که اکنون ما با آن روبهرو هستیم، شاید قبلا آمار طلاق در بین زوجین بیشتر ناشی از اعتیاد طرفین، خصوصا مردها به خاطر مصرف موادمخدر بود اما اکنون به نظر میرسد بیشتر فقر و مشکلات اقتصادی عامل ازهمگسیختگی خانوادهها شده است. چون فقر سبب آسیبها و اختلافهای زیادی ازجمله خشونت و خیانت در بین اعضای خانواده شده که درنهایت به طلاق هم منجر میشود. متخصصان باید راهکار اساسی بدهند؛ البته راهکار نباید فقط در حد حرف و سخنرانی باشد، باید در این زمینه آسیبشناسی انجام شود تا بتوان از سد موانع و مشکلات بهآسانی و سهولت گذشت و به جامعه سالم رسید. اگرچه دستیابی به جامعه سالم از جهاتی سخت و مشکل به نظر میرسد اما از طرفی هم آسان است. سخت به این دلیل که باید در هر بخشی اعم از آموزشوپرورش، فرهنگ و ارشاد و سایر موارد امکانات داشته باشیم تا راحتتر و سریعتر به اهداف دست یافت و از آن رو آسان است، وقتی که همدلی و همراهی باشد و تعهد در اجرای کارها در تمام سطوح نهادینه شود، حتما مشکلات تا حدود زیادی حل خواهد شد؛ بنابراین هر شخص به سهم خود تلاش و کوشش کند و ناامید هم نشود.»
42 درصد از ایرانیان اشتغال آسیبپذیر دارند
افزایش تورم موجب شکلگیری نوعی آیندههراسی میشود به گونهای که مردم نگران این موضوع هستند که فردا چه خواهد شد و آینده شغلی و زندگی آنها چگونه رقم خواهد خورد؛ بهطور مثال، طبق آمار سازمان جهانی کار و بانک جهانی 42درصد از ایرانیان اشتغال آسیبپذیر دارند و سایه آسیبهای شغلی و بیکاری را بر سر خود احساس میکنند. همتپور می افزاید: «آنچه اساس روابط متقابل انسانها را تشکیل میدهد، نیاز به مبادله است. آنچه در یک مبادله به وقوع میپیوندد جابهجایی مالکیت منابع است و اگر در این مبادله حقوق مالکیت نقض شود، همانطور که در شرایط تورمی به دلیل کاهش ارزش پول مالکیت افراد نسبتبه پول خود نقض میشود، اعتماد و اطمینان طرفین نسبتبه یکدیگر کاهش مییابد. در شرایط تورمی، بهعلت عدم حفاظت نسبی از حقوق مالکیت، هزینه فرصت پایبندی به هنجارها بالا میرود و لذا انگیزههای هنجارگریزی در کنشگران تقویت میشود. همچنین افزایش نابرابری(حاصل از تورم)، این باور و ذهنیت را که اقشار و گروههای پایین درآمدی سهم منصفانه خود را به دست نمیآورند، تقویت کرده و در نتیجه باعث کاهش تمایلات و انتظاراتی میشود که همکاری و مشارکت در جهت منافع جمعی را تشویق میکند. کسی در سرمایه اجتماعی سرمایهگذاری میکند که ادراکات، تمایلات و انتظاراتش نشان دهد از امکاناتی برخوردار است که بهطور نسبی در اختیار سایر افراد جامعه قرار دارد اما تورم با توزیع نامناسب درآمد، این ادراکات را باطل میکند.»
متاسفانه تورم به دلیل کاهش ارزش پول و افزایش نااطمینانیها موجب افزایش میل نهایی به مصرف و رواج مصرفگرایی در جامعه میشود. شرایط تورم شتابان، نااطمینانی و آیندههراسی را به دنبال دارد و به دلیل اینکه مصرف حال مطلوبیت بیشتری پیدا میکند، ناشکیبایی در مصرف به وجود میآید. این عامل میتواند ریشه به وجود آمدن صفهای متعدد در چنین حالتی را توصیف کند. در حالت تورمی برخی خریدها ممکن است بدون توجه به نیاز مصرفکننده انجام شود، گاهی حتی بدون توجه به ارزان بودن یا گران بودن آن کالاها این خریدها انجام میشود و تنها عامل توضیحدهنده، ترس از آینده و این تصور است که مبادا این اجناس یا کالاها در آینده گرانتر شوند.