توجه داشته باشیم که کشورهای غربی در ماههای اخیر به شدت حمایتهای خود از گروههای ملی گرایِ روسی و منتقدان پوتین افزودهاند و سعی داشته اند تا جایِ ممکن دامنه مانور و فعالیتهای رئیس جمهور روسیه را محدود سازند. دستورکاری که میتواند تا حدی محاسبات دستگاهها و سازوکارهای امنیتی روسیه جهت مقابله با بحرانهای فوری را با چالش مواجه کرده باشد.
روزهایی که گذشت جزء شوکهکنندهترین دوران در تاریخ 30 سال اخیر روسیه به شمار آورد. روسیه و شخصِ "ولادیمیر پوتین"، با جدیترین بحران امنیتی سه دهه اخیر رو به رو شدند. شبه نظامیان گروه واگنر، به فرمان رئیس این گروه یعنی "یوگنی پریگوژین" الیگارشِ شناخته شده و از چهرههای سابق نزدیک به پوتین، با ادوات زرهی به خیابانهای رُستوف ریختند و حتی خود را به نزدیکی دروازههای شهر مسکو هم رساندند.
به گزارش فرارو؛ پریگوژین و واگنر، به تلافی از آنچه اقدام فرماندهان ارتش در هدف قرار دادنِ نیروها و ادوات گروه واگنر در جنگ عنوان کردند، حمله را ترتیب دادند. پریگوژین اعلام کرد که شماری از فرماندهان ارتش روسیه از جمله "والری گراسیموف" (فرمانده نظامیان روس در جنگ اوکراین) و "سرگی شویگو" (وزیر دفاع روسیه)، پوتین را در به راه انداختن جنگ اوکراین فریب داده اند و مدام هم به مردم روسیه در رابطه با جنگ دروغ میگویند.
با این همه، با میانجیگری "الکساندر لوکاشنک" رئیس جمهور بلاروس، وضعیت آرام گرفت و پریگوژین دستور عقبنشینی صادر کرد و خود نیز عازم بلاروس شد. دولت روسیه هم پرونده کیفری و جنایی علیه پریگوژین را مختومه اعلام کرد و برخی مقامهای نظامی روسیه نیز توسط دولت برکنار شدند.
هنوز جزئیات دقیقی از توافق دولت روسیه با پریگوژین منتشر نشده است با این همه، تحولات اخیر یک سوال محوری را برای بسیاری از تحلیلگران و افکار عمومی ایجاد کرد. این که علل اصلی ضعف سازمانها و تشکیلات امنیتی روسیه در برخورد با کودتای گروه واگنر چه در مرحله شناسایی و چه پس از وقوع آن چه بود؟ به نظر میرسد جهت پاسخ به این پرسش میتوان 3 مولفه عمده را مدنظر قرار داد.
اول، دولت روسیه سالها به تشکیلات امنیتی خود افتخار میکرد ولی دور بودنِ این تشکیلات از آزمونهای مهم میدانی سبب میشد تا ضعفهای آن مخفی بماند. مثلا ضعفهای ارتش روسیه تنها چند روز پس از آغاز جنگ اوکراین آشکار شد در حالی که کمتر کسی انتظار داشت روسها در میدانهای جنگ اوکراین زمینگیر شوند.
از این رو، اوج گیری تهدیدات و مخاطرات علیه روسیه، عملا نوعی فشار همه جانبه را به سازوکارهای امنیتی روسیه وارد کرد و سبب شد تا این تشکیلات عیوب و نواقص خود را به نحو واضحتری پیش چشم قرار دهند.
با توجه به ماهیت خاصِ سازوکارهای امنیتی روسیه که در آنها وفاداری به پوتین و شبکه قدرت متحدِ وی حرف اول و آخر را میزند، این موضوع ابعاد جدیترین نیز به خود میگیرد و نیاز به انجام خانهتکانی را بیش از هر زمان دیگری به گزینهای ضروری تبدیل میکند. اگرچه که این اقدام در شرایط کنونی که روسها همچنان در میدانهای جنگ اوکراین درگیر هستند، گزینه کم هزینهای نخواهد بود.
دوم اینکه باید توجه داشت که جنگ اوکراین، یک نقطه عطف در حکمرانی روسیه و در دوران حضور پوتین در صحنه قدرت سیاسی بوده است. پوتین که سالها حرف اول و آخر را در روسیه میزد، با جنگ اوکراین، با انتقادات خارجی و داخلی رو به رو شد. در این فضا، جدا از اعتراضات و انتقادات داخلی که بعضا به صورت آشکارا علیه پوتین مطرح شده و میشود، تردیدی نیست که افرادی نیز در سازوکارهای امنیتی و دیگر تشکیلات حکمرانی وجود دارند که فضای ابراز مخالفت با پوتین را ندارند، اما مخالفتهایشان را به طرق پنهان ابراز میکنند.