چند روز پیش معاون اول دولت دوازدهم در رابطه با افزایش نرخ بنزین گفته بود:« سال 98 سرمایه اجتماعی نداشتیم» امّا سرمایه اجتماعی چیست؟
شاید بتوان گفت برای اولین بار است که یکی از مسئولان ارشد دولت سابق یعنی اسحاق جهانگیری در رابطه با دلایل غائله بنزین 98 تحلیل جدی تری را مطرح کند. چند روز پیش معاون اول دولت دوازدهم در رابطه با این موضوع گفت:« ما در دولت آقای روحانی در سالهای 93، 94 و 98، سه بار قیمت بنزین را تغییر دادیم. در سال 93 و 94، سرمایه اجتماعی دولت در اوج خود قرار داشت. در سال 93 بنزین 400 تومانی را 700 تومان کردیم و به مردم نگفتیم که پول بنزین را به خودتان برمیگردانیم بلکه گفتیم به طرح سلامت میبریم و برای بهداشت و درمان خرج میکنیم. سال 94 بنزین 700 تومانی را هزار تومان کردیم و گفتیم که در کارهای اقتصادی هزینه کردیم. گرانی بنزین به تورم لطمه نزد؛ در ابتدای دولت تورم حدود 40 درصد بود، در سال 93، 25 درصد شد، در سال 94، 11 درصد شد و در سال 95، شش و هشت دهم درصد شد، و تورم در سال 96، هشت درصد شد. متأسفانه در سال 98 ما سرمایه اجتماعی نداشتیم؛ به قیمت بنزین دست زدیم اتفاقات سال 98 را شاهد بودیم که نمیشود گفت چه قدر تلخ بود».
فارغ از عملکرد جهانگیری و سایر مسئولان وقت، حتماً برای شما این سوال مطرح شده است که سرمایه اجتماعی چیست؟ و کارکرد آن چگونه عمل می کند؟ مباحث مختلفی در بین جامعه شناسان بر سر سرمایه اجتماعی مطرح شده است و در واقع اتفاق نظر واحدی بر سر این واژه وجود ندارد که از حوصله این متن خارج است امّا در مجموع بر یکسری شاخص های آن بیشتر از دیگر ویژگی ها تأکید شده است. بنابراین بگذارید اینگونه شروع کنیم که امروزه در کنار سرمایه های انسانی و اقتصادی، سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعی (social capital) نیز حائز اهمیت است. سرمایه اجتماعی، یا بعد معنوی یک اجتماع و یا گروه، میراثی نسبتاً تاریخی است که از طریق تشویق افراد به «همکاری»، «مشارکت» و «اعتماد متقابل» در روابط اجتماعی بین افراد به عنوان تسهیلگر برای حل تعارضات و مسائل عمل می کند. حال اگر نهاد یا ارگان اجتماعی از دولت گرفته تا شرکت های کوچک تعاونی، سرمایه اجتماعی کافی و لازم را نداشته باشد سیاست ها، دستورالعمل ها و...ضمانت اجرایی پیدا نمی کند و یا آنکه گروه های اجتماعی و افراد جامعه با آن نهاد دچار تعارضات جدی می شود. ویژگی مهمی که جامعه شناسان برای مفهوم سرمایه اجتماعی تأکید می کنند این است که «سرمایه اجتماعی به راحتی بدست نمی آید امّا به راحتی از دست می رود» بنابراین اینکه چرا به قول جهانگیری سرمایه اجتماعی دولت دوازدهم مانند دولت یازدهم نبود بستگی به نوع عملکرد دولت و روند وضعیت اجتماعی ایران دارد. در این مطلب بنا نداریم که عملکرد دولت را بسنجیم امّا می خواهیم بررسی کنیم که سرمایه اجتماعی چه شاخص هایی دارد که می تواند به ما بگوید این نهاد یا گروه دارای سرمایه اجتماعی می باشد.
اولین مورد «اعتماد مقابل» است. پژوهش های اجتماعی نشان داده است در جامعه ای که دارای نظم، روابط صادقانه و شفاف و همچنین مبتنی بر تعاون است امکان تمایل به خطر پذیری بالا است. به عنوان مثال اگر فردی در یک گروه یا نهاد «مشارکت» می کند و مالیات یا حق عضویت پرداخت می کند. در واقع به اعضای گروه یا نهادها اعتماد کرده است که در ازای این مشارکت از حمایت و اعتبار برخوردار باشد. این حمایت ها می تواند فراهم آوردن امکانات رفاهی باشد یا داشتن اعتبار برای مشارکت در تصمیم گیری گروه یا نهاد. در چنین شرایطی اگر افراد با تصمیم هایی از سوی نهادها مواجه شود که مانند گرانی بنزین در ظاهر به ضرر زندگی و معیشت او باشد به خاطر اعتماد و حمایتی که از گذشته تا اکنون بین فرد و نهاد انباشته شده است_و می داند که این ضرر قطعاً و حتماً از راه های دیگر جبران خواهد شد یا موقتی است_ با تصمیم آن نهاد همکاری می کند و چه بسا خود مسئولیت اجرایی آن تصمیم را بر عهده بگیرد. دومین شاخص «مشارکت» است که در دل بحث شاخص «اعتماد» اشاره کردیم. در واقع این دو شاخص رابطه تنگاتنگی با یک دیگر دارند که بدون وجود هر یک از آن ها دیگری شکل نمی گیرد. شاخص مهم دیگری که فالک و پاتریک دو تن از جامعه شناسان مطرح کردند «آگاهی و اطلاعات» است. در واقع آگاهی از مسائل عمومی بر روابط بین افراد نهادها موثر است. به عنوان مثال اگر در ماجرای بنزین 98 از قبل اطلاع رسانی و اقناع سازی به قدرکافی صورت گرفته بود. سرمایه اجتماعی موجود در رسانه ها می توانست به کمک نهاد دولت بیاید و مردم در بحث ناترازی بنزین و گرانی آن همراهی می کردند و یا حداقل آسیب های بلوای خیابانی به حداقل می رسید. اما وقتی توزیع درست اطلاعات بین مردم صورت نگرفته باشد سرمایه اجتماعی شکل نمی گیرد.
شاخص های دیگری نیز برای سرمایه اجتماعی عنوان شده است اما مهم ترین شاخص هایی که می توانست در سال 98 کارکرد خود را داشته باشد، «اعتماد، مشارکت و آگاهی عمومی» است. در واقع می توان گفت اظهارات آقای جهانگیری از جهاتی درست است امّا وضعیت اجتماعی ایران را نیز باید در نظر گرفت. پژوهش های اجتماعی نشان داده است که هر چه از سطح خانواده به سطوح بالاتر یعنی خویشاوندان، دوستان، همکاران تا هموطنان می رویم از میزان سرمایه اجتماعی کاسته می شود. این کاهش را در مسائل روزمره مان می بینیم به عنوان مثال گاهی می شنویم که ما ایرانی ها در کارهای گروهی و مشارکت اجتماعی لنگ می زنیم یا به خوبی می بینیم که برخی کارهای جمعی ناکارآمد است.
آنچه که گفتیم شرح مفهوم سرمایه اجتماعی به زبان ساده بود. به طور کلی سرمایه اجتماعی نه فقط در مسئله بنزین 98 بلکه در بسیاری از مسائل دیگر از ظرفیت و کاکردهای بزرگی برای تسهیل یا حل مسئله باشد.
در سال های اخیر دستگاه های کارتخوان، به ویژه کارتخوان سیار رشد چشمگیری داشته اند که نشان می دهد کسب و کارها از این دستگاه استقبال کرده اند. شرکت ها برای فروش کارتخوان، از روش های مختلفی برای تبلیغات و فروش استفاده می کنند اما در هنگام خرید، خریداران به ویژگی های مهمی که مد نظرشان است توجه می کنند و سپس اقدام به خرید می کنند. عاملان فروش، شرکت ها و سایت ها با ارائه نکته های مهم تلاش می کنند تا نظر مشتری ها را جلب کنند.
در این مقاله که توسط تیم تحریره سامانه پیام کوتاه پیام رسون به ثبت رسیده است به چند روش برای افزایش فروش کارتخوان می پردازیم تا شما با استفاده از این نکته های بازاریابی، فروش کارتخوان های خود را بیشتر کنید. پس تا پایان با نمایندگی سامانه پیامکی پیام رسون همراه باشید .
بازاریابی دستگاه کارتخوان برای بازار هدف :
افزایش سهم بازار برای فروش دستگاه کارتخوان میان شرکتهای مختلف عرضهکننده این محصول کار راحتی نیست. برای افزایش فروش دستگاه کارتخوان باید استراتژی تبلیغاتی و اجرای بازاریابی مناسبی تدوین کنید. بازاریابی دستگاه کارتخوان به روشهایی گفته میشود که با هدف معرفی محصول و افزایش فروش این دستگاه انجام میشوند. برای افزایش اثربخشی استراتژی بازاریابی باید نکات مختلفی مثل شناسایی درست بازار هدف و برجسته کردن مزایای دستگاه کارتخوان خود را در برنامه کاریتان قرار دهید. منظور از بازار هدف مخاطبانی است که به دستگاه کارتخوان نیاز داشته و ممکن است از شما خرید کنند . برای مثال صاحبین کسبوکارها، فروشندههای انواع فروشگاههای مواد غذایی و پوشاک، دستفروشها، پزشک، موسسههای آموزشی، باشگاهها و همه کسب وکارها و افرادی است که از کارتخوان استفاده میکنند.
در زیر به 4 مورد از نکات اصلی برای فروش دستگاه کارتخوان اشاره کرده ایم تا بتوانید با رعایت این نکات دستگاه کارتخوان خود را راحتتر به مخاطبین هدف خود بفروشید .
1. در مورد دستگاه کارتخوان توضیح دهید :
اگر مشتری با ویژگی های دستگاه کارتخوان آشنا باشد، براساس نیازهای خود می تواند دستگاه متناسب با کسب و کار خود را بخرد. از آن جایی که دستگاه های کارتخوان تنوع زیادی دارند، باید تمام ویژگی ها و تفاوت های آن ها را به مشتری توضیح دهید. مشتری تمایل دارد که در مورد تفاوت های کارتخوان با دستگاه های مشابه شرکت های دیگر را بداند، خوب است که در مورد تفاوت های دستگاه های کارتخوان خودتان هم برایشان توضیح دهید.
برای آن که بتوانید توضیح کاملی در مورد دستگاه کارتخوان ارائه دهید باید به نکات فنی دستگاه تسلط کامل داشته باشید. هر چه اطلاعات بیشتری داشته باشید، تسلط بیشتری در جذب مشتری خواهید داشت و احتمال فروش شما بیشتر می شود. پس با داشتن اطلاعات در مورد دستگاه کارتخوان و آگاهی دادن به مشتری می توانید فروش موفقی را تجربه کنید .
2. از کاربردهای دستگاه کارتخوان بگویید :
مشتری ها دوست دارند در مورد کاربردهای دستگاه بیشتر بدانند. اگر می خواهید دستگاه کارتخوان را به مشتری های مختلف بفروشید، باید از کاربردهای دستگاه بیشتر برایشان بگویید. به این صورت که بعد از صحبت در مورد ویژگی های کارتخوان، از کاربردهای آن بگویید. و به مشتری توضیح دهید که با داشتن این دستگاه کارتخوان چه ویژگی هایی به فروشگاه او اضافه می شود و چه استفاده هایی می تواند داشته باشد.
شما می توانید از کاربردهای دستگاه برای مشتری مثال بزنید تا تصویر جامع و واضحی در ذهن اش ایجاد شود. مثلا از اگر می خواهید دستگاه کارتخوان سیار را به یک فروشگاه ثابت بفروشید، از کاربرد پوز سیار در هنگامی که برق قطع می شود بگویید تا مشتری متوجه شود با داشتن کارتخوان سیار در یک مکان ثابت می تواند در زمان قطعی برق نیز به فروش خود ادامه دهد. با این مثال خریدار شما بهتر می تواند اهمیت خرید کارتخوان را درک کند.
3. اهمیت ارائه خدمات پس از فروش :
احتمالا در بازاریابی و فروش کارتخوان شکست خواهید خورد، اگر از تمام ویژگی ها و کاربردهای آن بگویید و حرفی از خدمات پس از فروش نزنید. خدمات پس از فروش اهمیت بالایی در جلب مشتری دارد و باید زمان زیادی را برای توضیح آن صرف کنید.
لیستی از دغدغه های یک فروشگاه درباره خدمات پس از فروش را تهیه کنید و تلاش کنید قبل از این که از شما در مورد آن سوال کنند، توضیحات لازم را ارائه دهید. شما با توضیح در مورد خدماتی که ارائه می دهید مانند: ویژگی های تکنسین ها، خدمات فوری، پاسخ دهی در روزهای شلوغ سال و ... توضیح دهید تا خریدار از خدماتی که دریافت می کند مطلع و دلگرم شود. اگر بتوانید نظر خریدار را در مورد خدمات پس از فروشی که ارائه می دهید جلب کنید، فروش خود را قطعی کرده اید.
4. مشتری های سابق خود را معرفی کنید :
یکی دیگر از روش هایی که می توانید فروش خود را بیشتر کنید این است در تبلیغ های خود از فروشگاه هایی که از کارتخوان شما استفاده می کنند بگویید. این معرفی می تواند اعتماد مشتری ها را جلب کند. برای جلب اعتماد بیشتر مشتری ها، می توانید شماره تماس برخی از مشتری های راضی خود را در اختیارشان بگذارید تا با تماس تلفنی از کیفیت و خدمات پس از فروش اطمینان حاصل کنند. این کار تاثیر به سزایی در اعتماد سازی دارد.
روش های بازاریابی دستگاه کارتخوان :
1- بازاریابی حضوری :
یکی از سادهترین راههای فروش دستگاه کارتخوان، استفاده از بازاریابی حضوری است. در بازاریابی حضوری چند نماینده فروش از یک شرکت به سراغ مشتریان احتمالی میروند. این افراد با ارائه توضیح کامل درمورد نحوه کارکرد دستگاه کارتخوان و مزایای استفاده از این وسیله باعث ترغیب مشتری به خرید میشوند. اما این روش وقت گیر بوده و بازده چندانی ندارد .
جایگزین این روش میتواند استفاده از پنل پیامکی و ارسال اس ام اس تبلیغاتی انبوه باشد چراکه هم هزینه کمتری دارد و هم در زمان صرفه جویی میشود و در مقابل بازده بیشتری دارد .
2- بازاریابی تلفنی :
اگر تجربه استفاده از روش بازاریابی تلفنی را داشته باشید، احتمالا با چالشهای جدی برای ترغیب مخاطب به ادامه تماس و در نهایت خرید محصول روبهرو شدهاید. برای رفع این مشکل چند راهکار وجود دارد. در ابتدای تماس صحبتهای کلیشهای را دور بریزید؛ همه ما میدانیم که دستگاه کارتخوان چیست و چه کاربردی دارد. پس فقط ویژگیهای متمایزکننده محصول شما با رقبا را در تماس تلفنی عنوان کنید.
علاوهبر نکته گفته شده، در انتخاب شماره برای بازاریابی تلفنی دقت کنید؛ همه کسبوکارها نیازی به کارتخوان ندارند. ازاینرو تماس با این بیزینسها فقط وقت شما را هدر میدهد. مخاطبانتان را سنجیده انتخاب کنید تا بازاریابی تلفنی با بازده بالا روبهرو شود؛ این کار با شناسایی مخاطبان هدف و تعیین پرسونا به راحتی امکانپذیر است.
برای بازاریابی تلفنی میتوانید هم از تلفن ثابت ابری استفاده کنید و هم از اپراتور 9000 سامانه پیام کوتاه ، چراکه اپراتور 9000 علاوه بر اسال پیامک همزمان میتواند ارسال پیامک صوتی را نیز داشته باشد .
3- بازاریابی آنلاین :
بازاریابی آنلاین، مهمترین روشی است که برای تبلیغات دستگاه کارت خوان وجود دارد. این راهکار امکان اجرای کمپینهای تبلیغاتی متنوع را فراهم میکند. استفاده از شبکههای اجتماعی، راهاندازی سایت فروش، ایمیل مارکتینگ و تولید محتوای آنلاین از روشهای بازاریابی آنلاین به شمار میروند.
برای افزایش فروش و بازدید از کمیپنهای اجرا شده در فضای دیجیتال حتما مخاطبان را در جریان فعالیت کسبوکارتان قرار دهید. برای مثال لینک شبکه اجتماعی را به صورت پیامک انبوه ارسال کنید. برای افزایش اعتماد و ترغیب مخاطبان به کلیک روی لینک از شماره اختصاصی استفاده کنید. شماره اختصاصی برای کسبکار شما باعث شناخته شدن بیزینستان برای مخاطبان خواهد شد.
همیشه سعی کنید بهترین خدمات کارتخوان را در زمان مناسب به مشتری های خود بدهید و آن ها را راضی نگه دارید. هر چه رضایت مشتری های قبلی شما بیشتر باشد خود عاملی برای معرفی و افزایش فروش شما خواهند شد.
استفاده از تعاملات با مشتریان یکی از راه های موثر برای ارتباط با نزدیکان آنان و تبدیل آن ها به مشتریان جدید است. هر چه در این راه تلاش بیشتری داشته باشید خواهید توانست زنجیره بیشتری از مشتریان را ایجاد کنید که به سرعت حجم فروش شما را افزایش خواهد داد .
در کنار آن نیز میتوانید از خدمات سامانه پیامکی نیز کمک بگیرید و کارتخوان های خود را تبلیغ کنید .
جهت خرید پنل اس ام اس از شیراز اس ام اس همین حالا اقدام کنید .
بعد از سالها انتظار، مجلس ممنوعیت واردات خودرو را لغو کرد تا افتخار واردات خودروهای خارجی نصیب دولت سیزدهم شود. بیش از یک سال است که دولت سیزدهم میخواهد نشان دهد، اجرای این قانون ابلاغ شده است اما یکی از معاونان سازمان برنامه و بودجه در اظهارنظر هفته گذشته خود اعلام کرد، «واردات خودرو اولویت نیست.» در حقیقت دولتمردان با این اظهارنظر «آب پاکی را روی دست ملت و مجلس ریختند». اینکه عاقبت خودروهای سفارشی خارجی چه خواهد شد نیز خود تراژدی دیگری است. بر این اساس، امسال راهکارهای مختلفی از سوی وزارت صمت تعیین و اجرایی شد و در نهایت 120 هزار نفر متقاضی خرید خودرو وارداتی مبلغ 500 میلیون تومان به حساب وزارت صمت واریز کردند. با مطرح شدن تمام این موضوعات اما هنوز هیچ خودروی خارجی جدیدی وارد و نصیب متقاضیان نشده است.
بررسیهای کاملاً ساده حاکی از آن است که رخدادهای اقتصادی مهم در عمر دولت سیزدهم صحهای است بر این موضوع که «نباید از نمایندگان دوره یازدهم انتظار همراهی با مردم را داشته باشیم زیرا اولویت مجلس انقلابی، حمایت از دولت سیزدهم است نه مردم.» بنابراین اگر حمید امانیهمدانی، معاون هماهنگی سازمان برنامه و بودجه با صراحت تمام از سیاست تثبیت اقتصادی بهعنوان اهداف اصلی بودجه خبر داده و میگوید: «درخواست تخصیص ارز متناسب با اولویتها داده میشود و اگرچه دولت اعتقاد دارد که واردات خودرو در دستور کار باشد، اما قطعاً واردات خودرو اولویت نیست.» مشخص است که فعلاً داستانی طولانی است و باید فرازونشیبهای بسیاری را پشت سر بگذارد. تیر شعار «واردات خودرو» که به پُز مجلس یازدهم نیز تبدیل شده بود، حالا به سنگ خورده است و به گفته برخی از نمایندگان مجلس نارضایتیها که هر روز افزایش مییابد امان پارلماننشینان را بریده است. از سوی دیگر انتخابات نزدیک است و حرکات نمایشی مجلس رو به فزونی.
مجلس ورود کرد
چند روز پیش بعد از آنکه مطرح شد واردات خودرو در اولویت دولت نیست، مجلس در جلسهای رسیدگی به آخرین وضعیت واردات خودرو را در دستور کار قرار داد و از وزیر صمت، رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد برای توضیحات درباره عملکرد دولت در این حوزه به مجلس دعوت شد. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس در این جلسه، اتمام حجت خود را درباره واردات خودرو با وزیر صمت کرده و گفت: «بانک مرکزی اعلام کرده سهم ارز مربوطه را در اختیار صنایع قرار داده و اولویتبندی با شماست. من بهطور روشن و شفاف میگویم که تخصیص ارز برای بحث خودرو براساس لایحه دولت، تصویب مجلس (با توجه به بحث مغایرت با سیاستهای کلان) و تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام تبدیل به قانون شده است. ما جلسه دیگری به این موضوع اختصاص نمیدهیم مگر پیگیری جدی قانونی برای واگذاری ارز برای واردات خودرو.» شاید اولتیماتوم مجلس و اعتراضات آتشین برخی از نمایندگان باعث شده که علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت در آخرین نشست خبری خود (سهشنبه 19 دی 1402) تاکید کند: «با همکاریهای اجزای مختلف دولت، آییننامه واردات خودروهای نو، اصلاح و ظرف روزهای آتی ابلاغ خواهد شد؛ بنابراین، واردات و ترخیص خودروهای نو حملونقل عمومی و خودروهای برقی و هیبریدی نیز با تسهیل بیشتری انجام خواهد گرفت.»
محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهوری نیز در نامهای به تاریخ سهشنبه 19 دی 1402 اعلام کرد: «خودروهایی که تا پیش از ابلاغ این آییننامه مجاز به تردد در مناطق آزاد تجاری – صنعتی و ویژه اقتصادی هستند، مشروط به پرداخت کلیه عوارض و بدهیهای مربوطه و حقوق ورودی (مشتمل بر حقوق گمرکی و سود بازرگانی مصوب) و دارا بودن معاینه فنی متصل به سامانه سیمفا با رعایت قوانین مجاز به پلاکگذاری ملی و واردات به سرزمین اصلی هستند.»
اما هیچیک از واکنشهای دولت و حتی دستور معاون اول رئیسی نیز به اجرای مصوبه مجلس مبنی بر واردات خودروهای کارکرده و اقتصادی همچنین خودروهای نو نمیانجامد و آنگونه که معلوم است چنگکهای سوداگران که برخی از نمایندگان گفتند، در دولت گیر کرده است و در حوزه خودرو، مجوز اجرا شدن کامل قانون «واردات خودرو» را صادر نمیکند. سوداگران خودرو قیمت را در دست دارند و خودروهای بیکیفیت را با قیمتی چندبرابری به فروش میرسانند و از این سو مقابل واردات خود سدی بلند بنا کرده و بازار را در دست دارند و اجازه رقابتی شدن بازار خودرو را با انحصار خود سلب کردهاند. با این تفاسیر اینطور به نظر میرسد که سوداگری بر قانون مصوب مجلس یازدهم غلبه کرده و قرار است با حرکات نمایشی و شعارهای دولت این مصوبه فعلاً به اجرا درنیاید. از سوی دیگر بازار آشفته خودرو هم سامانی نخواهد یافت.
کارت ویزیت یکی از ابزارهای مهم و کاربردی در معرفی حرفه و کسب و کار شماست .زمانی که اسم کارت ویزیت را میشنویم اکثرا یاد کارت ویزیت های کاغذی میافتیم اما این نوع کارت ویزیت زمانی بسیار تاثیرگذار بود که فروشندگان برای فروششان جایی جز مغازه و کارخانههای خود نداشتند و فقط از این روش اقدام به فروش محصولاتشان میکردند .
اما در حال حاضر اکثر فروش ها به صورت اینترنتی و از پلتفرم های مانند اینستاگرام ، توییتر و ... انجام میشود پس باید راهکاری برای معرفی این دیجیتال مارکتینگ ها پیدا کنیم .کارت ویزیت الکترونیکی دقیقاً همان راهکار موثر برای معرفی دیجیتال مارکتینگ ها می باشد .
پیشنهاد میکنم تا پایان این مقاله با نمایندگی سامانه پیام کوتاه پیام رسون همراه باشید تا با انواع کارت ویزیت ها برای کسب و کارهای دیجیتالی بیشتر آشنا شوید .
کارت ویزیت الکترونیکی چیست ؟:
هر نوع کارت ویزیتی که با استفاده از ابزارهای الکترونیکی مانند تلفن همراه ، رایانه ، ایمیل و ... استفاده گردد به عنوان کارت ویزیت الکترونیکی معرفی می شود و در مقایسه با کارت ویزیت کاغذی بسیار قوی تر بوده چرا که با هزینه کمتر امکانات بیشتری را در اختیارمشتریان قرار می دهد .
اساس طراحی کارت ویزیت الکترونیکی بر پایه مدیریت ارتباط با مشتری می باشد و بر همین اصول توانسته علاوه بر ارتباط موثر با مشتری به عنوان یک ابزار قدرتمند در معرفی فرد و کسب و کار باشد .
حال اطلاعاتی که یک کارت ویزیت الکترونیکی میتواند به مشتریان خود دهد میتواند به صورت ایتم های زیر باشد :
- اطلاعات شرکت / کارفرما و عنوان اصلی موقعیت یا حرفه شما
- اطلاعات تماس و آدرس
- لینک سایت و شبکه های اجتماعی که در آن فعالیت دارید
- لوگوی شرکت یا تیم شما
- مخاطبین رسانه های اجتماعی
- لینک های پیگیری و کدهای تصویری، مانند کدهای QR (که به اطلاعات دیگر پیوند دارند)
کارتهای ویزیت الکترونیکی پیشرفته تر ممکن است شامل اطلاعات تماس شما به همراه تصویر، لوگوی شما، حتی مواردی مانند پستهای اخیر رسانههای اجتماعی، لینک های وبلاگ، ویدئوهای نمایشی محصول و ... نیز باشد.
کارت ویزیت پیامکی :
یکی از شاخه های کارت ویزیت الکترونیکی ، کارت ویزیت پیامکی است که بسیار قدرتمند و موثر میباشد با استفاده از کارت ویزیت پیامکی دیگر نیازی به چاپ کارت ویزیت نیست و تمامی اطلاعاتی که مد نظرتان هست و در کارت ویزیت کاغذی نمیگنجد را میتوانید به صورت پیامکی به افراد ارسال بفرمایید تا با استفاده ی حداقلی از کاغذ هم به محیط زیست کمک کنیم هم از گمشدن کارت ویزیت ها جلوگیری کنیم .
با ارسال پیامک دیگر هیچ اطلاعاتی گم نمیشد و تمامی اطلاعاتی که برای افراد ارسال میکنید در گوشی شخص ذخیره خواهد ماند.
چطور از کارت ویزیت پیامکی استفاده کنیم ؟
با ارسال پیامک تبلیغاتی میتوانید یک کارت ویزیت کلی به تمامی مناطق مورد نظرتان یا افرادی که از محدوده ی که تحت نظرشماست گذرکرده اند ارسال کنید .
ارسال ها میتواند مانند نمونه های زیر باشد :
ارسال پیام کوتاه بر اساس کد پستی
یا میتوانید کارت ویزیت پیامکی تان را به افرادی که پس از اولین خرید از شما میخواهند به صورت خودکار با استفاده از منشی پیامکی در سامانه ارسال پیامک یا با متصل کردن سایت به پنل اس ام اس یا برنامه ی فعالیتان به سامانه برای این افراد کارت ویزیت ارسال کنید با این روش دیگر شماره ی افراد در دسترس شماست و دیگر در حقیقت یک لیست از مخاطبین مجموعتان دارید که ارسال تخفیف ها و یا جشنواره های ایندتان را نیز میتوانید به این افراد پیامک کنید .
در این مقاله به توضیح کارت ویزیت پیامکی پرداختیم چنانچه مایل هستید در مورد بقیه ماژول های پیامکی نمایندگی پیام کوتاه شیراز بیشتر آشنا شوید به سایت سامانه پیام کوتاه شیراز مراجعه کنید و از تمامی ماژول ها اطلاع به دست آورید و با توجه به کسب و کارتان بهترین نوع پنل پیام کوتاه را انتخاب کنید و در صورت تمایل می توانید به گروه مشاوره پیام رسون تماس حاصل فرمایید و از مشاوره رایگان سامانه پیام کوتاه شیراز بهره مند شوید.
همچنین سامانه پیامکی پیام رسون با در بر داشتن انواع مختلف کارت ویزیت اعم از کاغذی ، پیامکی و الکترونیکی آماده ارائه انواع خدمات به شما عزیزان است و به دلیل استقبال بیشمار شما عزیزان تصمیم داریم که روی پنل پیامکی خود 20 درصد تخفیف ارائه دهید تا شما همراهان همیشگی نمایندگی پنل پیامکی شیراز بتوانید از ارزان ترین شیوه تبلیغات برای کسب و کار خود استفاده کنید.
جهت خرید پنل اس ام اس از شیراز اس ام اس همین حالا اقدام کنید .
تا چه اندازه اتوپیایی که پس از انقلاب سال 57 برای ایرانیان ترسیم شده بود، تحقق پیدا کرده است؟ با گذشت بیش از 44سال از عمر انقلاب آیا وعدههایی چون حاکمیت قانون، تحقق اراده مردم، مردمسالاری، توسعه و... محقق شدهاند؟ این پرسشها و پرسشهایی از این دست، سالهاست فکر و ذکر بسیاری از ایرانیان را به خود معطوف داشته و هر بار بدون اینکه پاسخ روشنی به آنها داده شود به ناخودآگاه جمعی جامعه وا پس زده میشود. در این میان مردم ایران بارها و بارها تلاش کردهاند صدای مطالبات خود را به گوش مقامات مسوول و سیاستگذاران برسانند. از دوران انقلاب و جنگ در دهه 50 و 60خورشیدی گرفته تا برهه تحریمها و کمبودها و محرومیتهای دهههای بعد، ایرانیان به امید تحقق دورنمایی بودند که در بحبوحه انقلاب برایشان ساخته شده بود. مردمی که دوم خرداد 76 را رقم زدند، انتخابات 92، 96 و... را با مشارکتهای بالا شکل دادند و در انتظار تحقق وعدهها نشستند. زمانی هم که فضا فراهم نبود و ردصلاحیتها گستردهتر شد، آرام گوشهای نشستند تا شاید غیبتشان مسوولان را متوجه واقعیتها کند. مجموعه این کنشگریها، حضورها و غیبتها، بودنها و نبودنها محتوای اصلی بحث اعتماد با بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه کشور است که در آن تلاش شده ضمن واکاوی شرایط امروز کشور، نگاهی از درون به اندیشهها و تفکرات مردمی شود که شایسته شرایط مطلوبتر از امروز هستند. عبدالکریمی ضمن اشاره به میراث انقلاب، گفتمان انقلاب و دستاوردهای انقلاب تلاش میکند دلایل اصلی بروز نارسایی و کژکارکردی در نظام حکمرانی و کنشگری عمومی را تشریح کند. این استاد فلسفه با اشاره به اینکه صرف رای دادن یا ندادن اوضاع را بهتر نمیکند، میگوید: «هم مردم باید بدانند رای ندادن به نفعشان نیست و هم حاکمیت باید بداند که مردم افقی پیش روی خود نمیبینند.» او عبور از این چالش را در گرو رسیدن به یک درک تازه از مسائل کشور ارزیابی میکند؛ درک تازهای که مردم و نظام حکمرانی هردو باید از آن بهرهمند شوند.
در آستانه یکی از حساسترین بزنگاههای سیاسی کشور قرار داریم. شما فضای سیاسی و اجتماعی کشور و حال و هوای این روزهای مردم را چگونه تحلیل میکنید؟
وقتی درباره جامعه ایرانی صحبت میکنیم راجع به امری یکدست و یکپارچه صحبت نمیکنیم. شما باید از قبل بگویید منظورتان کدام بخش جامعه است تا بعد بتوان درباره آن صحبت کرد.
برخی تحلیلگران طبقه متوسط را از منظر اقتصاد ازمیان رفته میدانند، آیا این طبقه از منظر سیاسی و فرهنگی هم پایان یافته است؟
طبقه متوسط به مفهوم میدل کلاس که در جوامع غربی شکل گرفته در ایران وجود خارجی ندارد. به این معنا که اقشاری در جامعه هستند که دهکهای میانی را به لحاظ درآمدی تشکیل میدهند، طبقه متوسط وجود دارد اما طبقه متوسط که در تولید و بازار جهانی سهم داشته باشد، در ایران وجود ندارد. بنابراین طبقه متوسط نه به مفهوم کلاسیک کلمه و سنت مارکسیستی آن، بلکه به معنای عرفی کلمه در ایران وجود دارد. بخشی از طبقه متوسط ایرانی مثل بازاریان به زیست جهان سنتی تعلق دارند و بخشی از طبقات میانی ایران هم به زیست جهان مدرن تعلق دارد. اما از منظر اقتصادی، طبقه متوسط ایران در حال ریزش بوده و به دهکهای محروم هبوط کرده اند. به این معنا که قدرت خرید آنها محدود، آرزوهایشان افولیافته، امکاناتشان محدود و سفرههایشان کوچکتر شده است. در دهکهای محرومتر، مردم با مساله بقا و مرگ و زندگی روبهرو هستند؛ به همین دلیل امکان نوعی طغیان اجتماعی در دهکهای پایینی جامعه وجود دارد. در کل طبقه متوسط ایران هم بیافق شده؛ آرزوهای طبقاتی خود را مثل اینکه هر سال یک بار سفر خارج برود. امکانات مناسبی داشته باشد و سطح مصرف مشخصی داشته باشد و... از دست رفته میبیند. اگر در گذشته خانوادهها، ماهی یکبار کنار هم جمع میشدند و میهمانی میگرفتند، امروز این شرایط محدود شده است. احتمال داشتن شب یلدا و عید و خرید آجیل و ماهی و... اندک و مشکلات مردم بیشتر شده است.
شما در صحبتهای مختلفتان بارها از واژه «گفتمان انقلاب» استفاده میکنید. اما گروه اقلیتی در فضای سیاسی و مدیریتی کشور وجود دارند که خود را تنها حاملان گفتمان انقلاب میدانند و باقی مردم را غیر خودی. این درحالی است که در سال57، اکثریت قریب به اتفاق مردم بودند که ارزشهای انقلابی را حمل میکردند. درباره این استحاله صحبت میکنید و اینکه اساسا مراد شما از گفتمان انقلاب چیست؟
گفتمان انقلاب مثل هر پدیده اجتماعی دیگری از پیچیدگیهای بسیاری برخوردار است. ما باید تارهای در هم تنیده معادله را از هم باز کنیم. البته گفتمان انقلاب یکی از مولفههای مهم حاکمیت سیاسی ماست. اما همه افرادی که در دولت و مجلس و نظام سیاسی حضور دارند، الزاما جزو گفتمان انقلاب نیستند. یعنی تکنوکراتها، بروکراتها، اپورتونیستها، (فرصتطلبها) ریاکاران و... که در دستگاه دولت و مقامات بالای مدیریتی پستهایی دارند به گفتمان انقلاب تعلق ندارند. به عبارت روشنتر، آنها ایمانی به گفتمان انقلاب ندارند، وجودهای استحالهشده دارند. دم از مقابله با امریکا میزنند، اما خانوادهشان در امریکا سکونت دارند. ریاکارانه از ارزشهای انقلاب دفاع میکنند و تنها به منافع خود و جناحشان میاندیشند. ضمن اینکه بخشی از نیروهای انقلاب هم ذیل نیروهای حاشیهای قدرت سیاسی هستند. بچههایی هستند که به آرمانهای اولیه انقلاب وفادار هستند، اما این گروهها این اواخر درگیریهایی با دولت و مدیران کشور پیدا کردهاند. گروههایی که به دنبال تحقق عدالت هستند، افرادی که تندترین نقدها را به شورای نگهبان و سایر ساختارهای حاکمیتی دارند و هزینههای بسیاری میدهند، ذیل این گروهها هستند. میخواهم بگویم وقتی درباره گفتمان انقلاب صحبت میکنیم این پیچیدگیها را مدنظر داشته باشیم. جامعه ما (حتی روشنفکران) جامعهای است که دوست دارد مسائل را ساده و دوقطبی کند. گفتمان انقلاب یعنی کسانی که به آرمانهای انقلاب وفادارند و رهبری این گفتمان را رهبر سیاسی کشور به دست دارد. نیروهایی که حول دیدگاههای آقای خامنهای جمع شدهاند و کماکان میکوشند در برابر نظام سلطه از استقلال کشور دفاع کنند، در این دستهاند.
به نظر شما آیا این اهداف برآمده از انقلاب که به آن اشاره کردید محقق شدهاند؟
متاسفانه این گفتمان، بسیاری از افراد خوشفکر را از قطار انقلاب پیاده کرده و شکافش با مردم بیشتر شده است. (این شکاف ریشههای تاریخی هم دارد) شکافی که میان بخش نوگرا و سنتگرای ایرانی ایجاد شده و متاسفانه جرثومههای فساد، نیروهای اپوزیسیون و کوتولههای سیاسی در بطن حاکمیت هم در این شکاف لانه کردهاند و بر آن دامن میزنند. اگر این شکاف پر نشود، روز به روز شرایط دشوارتری به کشور تحمیل میشود.
نگویید جذاب، بلکه بگویید بحث بسیار خطیر. مانند بندبازی است. صحبت درباره گفتمان انقلاب با بغض همراه است. همین الان اخبار را نگاه میکردم میگفت مردم اردکان از آلودگی هوا، مشکل آب، مسائل اقتصادی و... گلایههای فراوانی دارند. اینها ابربحرانهای پیش روی کشور است. بهتر است بگویید، موضوع قابل تامل است...
وقتی به سال 57 باز میگردیم، میبینیم میثاقی میان مردم و راس هرم سیاسی وقت که امام(ره) بودند منعقد میشود. میثاقی که از 3ضلع اصلی مردمسالاری، حاکمیت قانون و جمهوری اسلامی بهرهمند بود. در شرایطی که برخی افراد و گروههای دارای نفوذ، حاکمیت قانون را برنمیتابند، به دنبال تضعیف جمهوریت نظامند و رای مردم و مردمسالاری را امری تزیینی میدانند، چقدر از میثاقنامه ابتدایی انقلاب فاصله گرفتهایم؟
به اعتبار دفاع از مرزهای کشور و اینکه ایران قبلا یک کشور منفعل و تماشاگر بوده و امروز به یک بازیگر مهم و قدرت منطقهای بدل شده ، تنها بخش اندکی از دستاوردها حاصل شده است. نباید این دستاوردها را تحریف کرد یا آن را اندک دید. اما اینکه آیا قدرت منطقهای شدن باعث ایجاد رفاه برای مردم شده یا نه، باید گفت که انقلاب هنوز فرصت ایجاد رفاه مناسب را پیدا نکرده است و من نگرانم که به این زودیها هم این فرصت ایجاد نشود.
44 سال برای نیل به این اهداف کافی نبوده است؟
ما با تحقق اتوپیایی که در دوران انقلاب در اذهان مردم بود، فاصله زیادی داریم. نمیخواهم مانند بسیاری از شبهروشنفکران، فعالان سیاسی، پلوتیکال اکتیویستها و خارجنشینها انگشت اشاره را فقط به سوی قدرت سیاسی و حاکمیت معطوف کنم و نقش مردم، متفکران و روشنفکران را منکر شوم. اولا اتوپیای ما مانند هر اتوپیای دیگری از واقعیتهای ذهنی، احساسات و درون خودمان نشأت میگیرد. یعنی اینکه ما از آرمانهایمان به سوی واقعیت حرکت کردهایم. نه اینکه از واقعیتها به سوی آرمانها حرکت کنیم. نخبگان سیاسی و اجتماعی کشور در شکلگیری اتوپیایی که میتوانست با توهم هم دیوار به دیوار شود، نقش داشتند. نکته دیگر اینکه نیروهای اجتماعی ما به این موضوع توجه نداشتند که آیا ساختارهای اجتماعی و امکانات تاریخی ما با این آرمانها سازگار بوده یا نه؟ البته گفتمان انقلاب هم به واسطه نیروهای عقب افتاده سیاسی و اجتماعی خفه شد. اسلامی که در برخی حوزهها عرضه شد با آنچه نخبگان سیاسی و اجتماعی ما در سالهای ابتدایی انقلاب توسط چهرههایی چون علی شریعتی، بازرگان و... عرضه میکردند فاصله پیدا کرد. همه این گزارهها دست به دست دادند تا از تحقق اهداف اولیه انقلاب فاصله بگیریم.
شما اشاره کردید برخی از اهداف انقلاب، متوهمانه عرضه شدند. جمهوری اسلامی، قانونگرایی و مردمسالاری شاید مهمترین ارکان این نظم تازه سیاسی در سالهای پس از انقلاب بود. کدامیک از این خواستهها توهم بودند؟
دو قرن است در ایران از حکومت قانون، مشروطه، دموکراسی و... صحبت میکنیم اما هرگز به شرایط لازم برای تحقق این امور فکر نکردیم. اینکه آیا در جامعهای که توسعه نیافته و بازار به معنای مارکسی و هگلی وجود ندارد تا بتواند توزیعکننده قدرت سیاسی میان آحاد ملت باشد، در جامعهای که طبقات به معنای کلاسیک کلمه شکل نگرفته، جامعه مدنی (نیروی اجتماعی و تاریخی که قدرت سیاسی را کنترل میکند) به معنای مدرن کلمه وجود ندارد و... میتوان توقع حاکمیت قانون، مردمسالاری و توسعه را داشت؟ کمتر متفکری را میشناسم که آمده باشد و بگوید که تحقق این آرمانها نیازمند یک بستر اجتماعی و تاریخی است. این بستر در جامعهای مانند ایران از اساس وجود نداشته است. هر جریان و حاکمیت دیگری هم که روی کار میآمد با انسدادهای امروز مواجه میشدیم.
یعنی میگویید قبل از حصول انقلاب 57 نیازمند بسترهایی بودیم که بدون آنها اهداف انقلاب امکان تحقق ندارد؟ درست متوجه شدم؟
دقیقا همینطور است. انقلابیون ما حداقل باید میاندیشیدند تا چگونه ساختارها را تغییر دهند. این مانند این میماند که شما به روستایی بروید و از مردم روستا به خاطر خرافات، زورگویی کدخدا و... انتقاد کنید. اما هیچکس فکر نکند که اگر جادهای کشیده شود و ده به شهر وصل شود و 4تا لکوموتیو وارد روستا شود این روستا سرنوشت دیگری پیدا میکند و کدخدا دیگر نمیتواند مانند وضعیت قبلی زورگویی کند و مردم را بچاپد. ما فکر کردیم اگر کدخدا را تغییر دهیم، تقدیر ده تغییر مییابد. همواره از زمان امیرکبیر به این سو، تنها به افراد بد و ظالم توجه شده، اگر امیرکبیر به جای مقابله با ناصرالدینشاه، درکی از ساختارها داشت و به اصلاح ساختارها میاندیشید، راهآهن و جاده میکشید، دانشگاه تاسیس میکرد و...، زودتر به نتیجه میرسید. در ایران اما بدون توجه به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و... مسائل تنها سیاسی دیده شدند. به همین دلیل اهداف مورد نظر محقق نشدند.
نیروی اقلیت رادیکال تلاش میکند مدل سیاسی چین و سیطره اقلیت بر اکثریت را در ایران محقق کند. آیا ذیل این ساختار سیاسی میتوان اصلاحاتی که به آنها اشاره کردید را محقق کرد؟
قدرت سیاسی شرط لازم تغییر ساختارهاست. در بیثباتی و آنارشیسم نمیتوان ساختارها را دگرگون کرد. تمام جوامعی که زیرساختهای مناسبی برای توسعه پیدا کردند، حدی از ثبات را برای چند قرن داشتند اما جامعه ایران طی قرون اخیر همواره بیثبات بوده است. این بیثباتی یکی از دلایل عدم توسعهیافتگی ایران است. نکته بعد هم اینکه فکر نمیکنم در قدرت سیاسی ایران یک تئوری روشن وجود داشته باشد. هرکس از راه میرسد، حرفی میزند. حاکمیت بهشدت اسیر روزمرّگی است، مضاف بر اینکه تحت فشارهای شدیدی از سوی نظام سلطه، اسراییل، نیروهای وابسته منطقهای و... قرار دارد. این سیستم به بقای خود اندیشیده است. طی دهههای اخیر هم یک نیروی مخرب از درون به سیستم فشار میآورد و تصور میکند با منطق خالصسازی میتواند خود را استمرار بخشد. فکر نمیکنم قدرت سیاسی مجال این را داشته باشد که جدا از شعار یک تفکر استراتژی را پیش ببرد. حتی اگر این تفکر به تعبیر شما الگوگیری از مدل چینی باشد.
از سیستم زیاد صحبت کردیم اما یک روی این سکه مردم هستند. مردم ایران هر کاری کردهاند تا حاکمیت را متوجه مطالباتشان کنند. پس از جنگ و استقرار کامل سیستم در دوم خرداد 76، انتخابات مجلس ششم در سال78، انتخابات 84، 88، 92 و 96 در انتخابات حضور پیدا کردند تا با مشارکت بالا به سمت تحقق خواستههایشان حرکت کنند. یک زمانی هم در انتخابات 98 و 1400 فضا را بسته دیدند و مشارکت پایین آمد. مردم چطور میتوانند اراده خود را جاری و ساری سازند؟
فرصتی ایجاد نشده تا مردم در ساختار قدرت مشارکت داشته باشند. انتخابات هرگز نشانگر مشارکت مردم نیست و صوری است. مشارکت واقعی زمانی است که مردم بتوانند رابطی بین جامعه ایرانی و نظام جهانی شکل دهند. اگر ایرانیان میتوانستند کالاهایی را تولید کرده و آن را به جهان صادر کنند، مردم به اندازه ظرفیتهای خود قدرت نیز داشتند. اینکه به مردم فراخوان داده دو قطبی ایجاد شود و برای کینه به یک نفر به فرد دیگری رای داده شود و بعد هم مردم راهی خانههایشان شوند، مشارکت واقعی نیست و نقشی در سرنوشت مردم ندارد. اینها بازیهای سیاسی است و نشانگر مشارکتهای اجتماعی و اقتصادی اصیل نیست. من میتوانم اوضاع را ترسیم کنم. من از همه کسانی که قصد شرکت در انتخابات را دارند یا قصد دارند در خانه بمانند، میخواهم که توجه داشته باشند که صرف رای دادن یا ندادن اوضاع را بهتر نمیکند. صرف رای ندادن تنها باعث شادی بدخواهان کشور است. البته مردم میگویند هیچ افقی برای رای دادن ندارند و اگر رای دهند شرایط تغییر نمیکند. این هم حرف درستی است. هم مردم و هم حاکمیت بخشی از واقعیت را بیان میکنند. فکر میکنم صرف رای ندادن اثر مثبت ندارد و صرف رای دادن هم باعث تحول ساختاری نمیشود. مردم چه رای بدهند و چه ندهند نباید توقع بهبود فوری اوضاع را داشته باشند. بهبود وضعیت و دستیابی به توسعه یک امر مستمر و تدریجی است.
پیشنهاد شما به سیستم سیاسی چیست؟ چه باید کرد تا مردم افق روشنی در برابر ببینند؟
درخواست من از مردم و نیروهای کنشگر سیاسی آن است که مسائل را ساده نکنند و پیچیدگیهای شرایط کشور را دریابند. هم مردم بدانند رای ندادن به نفعشان نیست و هم حاکمیت بداند که مردم افقی پیش روی خود نمیبینند. هم مردم، هم سیستم سیاسی و هم نیروهای سیاسی، نیازمند فهم تازهای از مسائل کشور هستند. تا زمانی که دوطرف بخواهند بر منطق قبلی خود پافشاری کنند و جامعه در وضعیت دو قطبی بماند، طرف پیروز دشمنان کشور هستند و حاکمیت و مردم به یک اندازه ضرر میکنند.