این موضوع که موبایل یک وسیله همگانی شده و حتی بچه ها هم این روزا از یک گوشی هوشمند برخوردار هستند بر همگان آشکار می باشد . همین گوشی توانسته برای خیلی از کسب و کارها درآمد ایجاد کند . این کسب درآمد ها میتواند از راه های مختلفی باشد برای مثال ارسال پیامک و تبلیغات اس ام اسی .
ارسال پیامک و دریافت آن این روزها به یکی از موثرترین راه های ارتباطی بین مردم تبدیل شده است وخیلی ها توانسته اند از راه درست و قانونی آن کسب درآمد کنند .
اما در این بین افراد سودجویی همچنان وجود دارد که همه ی راه های ارتباطی را بررسی میکند و به محض اینکه متوجه می شوند یک راه ارتباطی موثر و موفق وجود دارد (مانند ارسال اس ام اس )سریعا تصمیم می گیرند که از آن روش از راه غیر قانونی و با فریب مردم برای خودشان درآمد کسب کنند .
برای مثال کلاهبردارانی هستند که با اهداف مختلف مثل سرقت اطلاعات شخصی ، دسترسی به تلفن افراد و باج گیری از آنها ویروس پیامکی را می سازند و با ارسال پیامک به مردم از اعتماد آنها سوء استفاده می کنند .
ما امروز در این مقاله میخواهیم شما را با ویروس پیامکی بیشتر آشنا کنیم و در کنار آن راه های پیشگیری و مبارزه با آن را نیز بررسی کنیم پس پیشنهاد می کنم تا پایان این مقاله با نمایندگی پنل پیامکی پیام رسون همراه باشید .
ویروس پیامکی چیست؟:
ویروس پیامکی، نوعی ویروس فعال روی تلفن های همراه (معمولا گوشی اندرویدی) می باشد که از طریق یک SMS، منتشر می شود. این ویروس خطرناک با وعده هایی همچون اینترنت رایگان، کاربران را مجاب می کند که بر روی لینک آلوده کلیک کنند. به این نوع حملات در فضای اینترنتی حمله فیشینگ گفته می شود. حملات فیشینگ سعی دارند که با جلب اعتماد کاربر، او را متقاعد کنند که عملی را انجام دهد.
چگونه ویروس پیامکی فعال میشود ؟:
عملیات فیشینگ یا همان ویروس پیامکی با کلیک کردن روی لینکهای مخرب شروع میشود. در این مرحله معمولا پیامکی جدید یا دعوت به گروه واتساپ یا تلگرام برای کاربران ارسال میشود. عضویت در چنین کانالهایی معمولاً پوششی مخفی برای دستیابی به اهداف کلاهبرداری است. پس از عملی شدن این مراحل بهسرعت بدافزاری روی گوشی نصب و خود را از چشم کاربر تلفن همراه مخفی میکند؛ بهطوری که در لیست نرمافزارهای نصب شده روی گوشی دیده نمیشود. دیده نشدن بدافزار، دلیل اصلی شک نکردن قربانی به این حمله ویروسی است.
پس از نصب شدن بدافزار، ویروس بهطورکامل به لیست مخاطبین دسترسی پیدا میکند. در مرحله بعد، ویروس متنهای از پیش نوشته شده با موضوعات مختلف را برای تکتک مخاطبین ارسال خواهد کرد. چنانچه مخاطبین شما هم روی لینک آلوده کلیک کنند، این زنجیره بهطورمداوم ادامه مییابد. قربانی این حمله بدافزاری زمانی متوجه ویروس میشود که مبلغ قابل توجهی از شارژ سیمکارت کم شده یا قبض تلفن سرسامآوری برای او ارسال شود.
راه های پیشگیری از ورود این ویروس به تلفن همراه:
همانطور که اشاره شد ، ویروس پیامکی از طریق ، ارسال پیامک های متعدد از طرف مخاطبین و افراد مورد اعتماد شما ، سعی در ترغیب شما برای کلیک روی لینک های آلوده خود، دارد. پس به عنوان ساده ترین و اولین راه برای پیشگیری از ورود و نصب ویروس پیامکی روی تلفن همراه ، عدم کلیک روی لینک هایی است که از طرف افراد مختلف، چه آشنا و چه غیر آشنا، با مضامینی شبیه به اینترنت رایگان و یا دریافت شارژ رایگان می باشد .
تیم ما در سامانه پیام کوتاه بارها و بارها اعلام کرده که برای بازاریابی کارتان از تبلیغات اس ام اسی و ارسال پیامک استفاده کنید .
اما با این کار کلاهبرداران و ویروس پیامکی ، ایا کسی دیگر میتواند به تبلیغات اس ام اسی اعتماد کند ؟و یا اینکه افرادی که در حال حاضر برای بازاریابی کسب و کارشان از تبلیغات اس ام اسی استفاده میکنند با این شرایط باید به راهشان ادامه دهند یا یک نمونه بازاریابی دیگر را انتخاب کنند .
در جواب این سوال باید بگوییم که افراد این روزها بسیار زیاد با این نوع از ویروس ها آشنا شده اند و دیگر کمتر کسی در دام این کلاهبرداران می افتند اما با این وجود باز هم امکان خطا وجود دارد .
تیم ما در نمایندگی پنل پیامکی شیراز به کرات این موضوع را تکرار کرده که اگر میخواهید بازاریابی پیامکی داشته باشید حتما از پنل پیامک استفاده کنید .
پنل پیامکی چون از سامانه پیام کوتاه تهیه میشود کاملا از نظر سرشماره و متن و خیلی موارد دیگر با اس ام اس هایی فیشینگ متفاوت است و اساماسی که از طرف سامانه پیام کوتاه ارسال میشود کاملا مشخص بوده و امکان ویروسی کردن پیامک در آن وجود ندارد در نتیجه کاربران می توانند تشخیص دهند اس ام اسی را که دریافت کرده اند از سوی کلاهبرداران است یا از طرف یک کسب و کار واقعی .
چند ماه پیش بود که سمیه میرشمسی، دستیار کارگردان و برنامهریز سینما روایتی از خشونت، اذیت و آزار در محیط کار از سوی یک بازیگر سرشناس را منتشر کرد. بعد از این روایت، 800 سینماگر زن در بیانیهای، با تأیید «خشونت سیستماتیک» علیه زنان در سینمای ایران، خواستار برخورد قانونی با متخلفان شدند. آنها در این بیانیه اعلام کردند: «هر فرد صاحب قدرت و شهرت در سازوکار سینمای ایران از موقعیت خود برای قلدری، تهدید، توهین، تحقیر و تعرض به زنان بهرهبرداری میکند. بیآنکه نهادهای قانونی، اصناف خانه سینما، سینماگران و منتقدان آنها را وادار به پاسخگویی و پذیرش مسئولیت کارشان کنند». آنها تأکید داشتند: «در روایتهایی که از تجربههای دردناک زنان در سینمای ایران منتشر شده، انواع آزارهایی که زیر چتر خشونت جنسی قرار میگیرند، مطرح شدهاند؛ ازجمله «هتک حرمت با الفاظ جنسی و جنسیتزده»، «سوءاستفاده از سکوت و تحمل افراد با به گروگانگرفتن حق کار یا دستمزد»، «اعمال خشونت جنسی به وسیله تهدید موقعیت کاری قربانی»، «تماسهای بدنی ناخواسته»، «اصرار و اجبار به عمل جنسی» و در نهایت «خشونت جسمی و تجاوز». بعد از این بیانیه، زنان سینماگر کمیتهای پنجنفره تشکیل دادند. تا مطالبات این زنان را برای محیط کار امن پیگیری کنند و با کمک وکلا آییننامهای با عنوان منع خشونت جنسی و جنسیتی تهیه کردند. هانیه توسلی و غزاله معتمد در این گفتوگو به سؤالاتی درباره این بیانیه و آییننامه منع خشونت پاسخ میدهند.
قبل از نوشتن این بیانیه؛ روایتهایی از اذیت و آزار زنان سینماگر در محیط کار منتشر شد، روایتهایی جستهوگریخته که عموما بدون نام منتشر میشد. با اینهمه چندی پیش خانم میرشمسی روایت خودش را مطرح کرد. برای ما بگویید چه شد که بعد از این روایت تصمیم گرفتید بیانیه صادر کنید و بعد از انتشار بیانیه چه اتفاقی افتاد؟
غزاله معتمد: به نظرم ضرورت دارد که درباره پیشینه این موضوع صحبت کنیم. قبل از این روایت هم اتفاقاتی افتاده بود، آدمها حرف زده بودند، روایتشان را گفته بودند، شکایت هم کرده بودند. فکر میکنم اولین نفرات هم در صنف خود شما، یعنی «خبرنگاران» بودند که ویدئویی از خودشان منتشر کردند و راجع به این ماجرا حرف زدند. بعد از آن هم، کسانی در سینما شکایات و روایاتی را داشتند که منتشر هم شد. در حقیقت بستری برای نوشتن این بیانیه وجود داشت. قبل از بیانیه هم انتشار روایت سمیه میرشمسی بود که با اسم خودش در صفحه توییترش منتشر شد. سمیه میرشمسی خودش را در معرض قضاوت عموم، شکایت و توبیخ قرار داد. البته همین روایت سروصدای بسیاری هم ایجاد کرد، همانجا بود که احساس نیاز کردیم که یک فکری برای خودمان کنیم. این احساس نیاز ما را به سمت نوشتن یک بیانیهای راجع به مطالبه و درخواست منع خشونت جنسیتی علیه زنان برد.
بعد از اینکه این بیانیه با مشورت وکیل، خشونتشناس و روانشناس نوشته شد، دستبهدست چرخید و بسیاری از زنان آن را امضا کردند. همینطورکه جلو رفتیم، سؤالاتی پیش میآمد و خودمان در یک چالش پاسخگویی به همدیگر بودیم و طی همین مسیر از افراد متخصص مشورت میگرفتیم. این اتفاق در دلِ خودش رشد کرد و البته برای ما هم یک آموزش بود؛ یعنی میتوانم به جرئت بگویم همه ما 800 نفر که این بیانیه را امضا کردیم و احتمالا مخاطبانمان، آنجایی نیستیم که در شروع بودیم. آگاهی و دانش بسیاری نسبت به این ماجرا پیدا کردیم. این یک اتفاق به نظر من اگر نگوییم بینظیر، ولی کمنظیر بود. امیدواریم که این حرکت در اصناف و مشاغل دیگر هم بیفتد. به نظرم نشدنی نیست. با اینهمه 30 هزار امضا در کارزار جمع شد و این امضاها نشان میدهد چقدر احساس نیاز در این فضا وجود دارد. نمیتوانم بگویم ما یک کار عجیبی کردیم. شاید ما واقعا همت کردیم تا صداهای شنیدهنشده را کسی بشنود. نمیخواستیم این صداها یک جا رها شود؛ بنابراین پیشنهاد دادیم که آییننامه منع خشونت علیه زنان نوشته و کمیته مستقل هم تشکیل شود.
همانطورکه شما در صحبتهایتان اشاره کردید، موضوع محیط امن کاری یک مطالبه مهم زنان در همه صنوف است. برای ما بگویید اگر زنی قبل از این بیانیه و شکلگیری کمپین مورد تعرض قرار میگرفت، چه کار میکرد؟ آیا شکایتی در کار بود و از آن طرف رسیدگی خاصی انجام میشد؟
هانیه توسلی: تا جایی که من میدانم، خانه سینما یک شورای صیانت دارد و قاعدتا اگر کسی مشکل حادی برایش پیش میآمد، به آنجا مراجعه میکرد و شکایتش را مطرح میکرد ولی ما حس کردیم که این شورا خیلی کارایی ندارد؛ یعنی هر کسی هم که به آنجا شکایتی برده، کارش در مسیر درستی پیش نرفته است. آدمهایی که در شورا عضویت داشتند، خیلی متخصص این ماجرا نبودند. درست است که در کار خودشان، حرفهای بودند ولی در این اتفاق مشخص که درمورد خشونت جنسی است، متخصص نبودند. مثلا ممکن است عضو این شورا، یک تهیهکننده، یک کارگردان یا آهنگساز خوبی بوده باشند اما کسی که در چنین شورایی عضو است، باید درخصوص چنین اتفاقاتی تخصص داشته باشد. من خیلی در جریان جزئیات این موضوع نیستم که چه کسانی شکایت کردند و چه کسانی نتیجه گرفتند یا نگرفتند ولی میدانم کسانی هم که شکایت کردند، خیلی به نتایج دلخواهی نرسیدند. چون یک حالت کدخدامنشی در شورا وجود دارد، مثلا میگویند حالا با هم صحبت کنید و با هم دوست باشید تا موضوع حل شود!
درباره شورای صیانت صحبت کردید. گویا این شورا را به رسمیت نمیشناسید. آیا دلیل خاصی دارد؟
هانیه توسلی: اعضای شورای صیانت در این حیطه تخصص ندارند و حتی یک زن هم در بین آنها نیست. یکسری قواعد وجود دارد که از سوی این شورا رعایت نمیشود. برای مثال، روانشناسهایی که در حیطه خشونت کار میکنند، این را میدانند، اگر کسی مورد خشونت جنسی قرار میگیرد، نباید او را با آزارگر روبهرو کنند و موقعیتی بغرنج و ترسناک برای قربانی است اما این اتفاق در شورای صیانت نمیافتاد.
غزاله معتمد: ما میگوییم این استادانی که در شورای صیانت حضور دارند که همهشان هم در فضای کاری خودشان استاد هستند، چه علم یا اجتهادی در حوزه خشونتشناسی و مشخصا خشونت جنسی و جنسیتی دارند؟ بر پایه و اساس چه چیزی این شورا شکل گرفت. هیچ زنی در این شورا وجود ندارد که حداقل کمی برایش ملموس باشد که داریم راجع به چه چیزی صحبت میکنیم. تمام حرف ما این است، این جرائم وجود دارد، خشونت جنسی و جنسیتی وجود دارد، مصداقهای مختلفی هم دارد. من 20 سال در این فضا کار کردم، هانیه هم همینطور. بخش زیادی از چیزی که راجع به آن حرف میزنیم، تجربه زیسته ماست که به ما منتقل شده و با همدیگر راجع به آن حرف میزنیم. از سوی دیگر میبینیم و شاهد آن هستیم. ما میگوییم باید کمیته مستقلی تشکیل شود که افراد متخصص مثل وکیل، حقوقدان، روانشناس و خشونتشناس در آن وجود داشته باشد.
خیلیها به روایت سمیه میرشمسی واکنش نشان دادند، با اینکه قبل از توییتش، زنان دیگری هم از اذیت و آزارهایی که دیده بودند، گفتند به نظر شما چرا اینقدر این روایت دیده شد؟ آیا خانم میرشمسی قبل از اینکه توییتی بزند، این موضوع را به شورای صیانت یا خانه سینما اطلاع داده بود؟
هانیه توسلی: نمیدانم. این را باید از خودشان بپرسید اما اینکه آنقدر تأثیرگذار بوده و موج ایجاد کرد، به این دلیل بوده که با اسم خودش این روایت را بیان کرد. وقتی کسی روایتش را با اسم خودش میگذارد؛ یعنی دارد مسئولیتی را میپذیرد و اعلام میکند که من با نام خودم دارم، روایتم را بیان میکنم. این برایش مسئولیت ایجاد میکند.
غزاله معتمد: حتما خودش باید پاسخ دهد ولی جوابش احتمالا در همین جواب قبلی است که من به شما دادم. سالهاست خشونت علیه زنان اتفاق میافتد و زنان هم هیچ نتیجه درستی از شورای صیانت نمیگیرند، نهایتا آدمها آسیبدیدهتر از این شورا خارج میشوند. بعد از اینکه روایت سمیه منتشر شد، خیلی از همکارانش روی آن روایت تأیید خودشان را گذاشتند؛ کسانی که سر آن کار بودند، راجع به آن موضوع نوشتند. بچههایی که من میشناسم به خود من گفتند که این اتفاق افتاده؛ یعنی میدانست که دارد چه کار میکند.
در حوزه کاری شما کدام صنف شرایط سختتری دارند؟ زنان بازیگر یا عوامل پشت صحنه؟
غزاله معتمد: ما قائل به این هستیم که میزان رنج و خشونتی را که ممکن است به آدمها وارد شود، دستهبندی و ردهبندی نکنیم؛ یعنی هرگز نمیتوانم بگویم در صنف ما خشونت بیشتر است یا در صنف بازیگران. اصلا این رنجی را که آدمها طی خشونت جنسی و جنسیتی با خودشان حمل میکنند، قابل درجهبندی و ردهبندی نیست. ما میتوانیم از تجربه خودمان حرف بزنیم؛ از دیدهها و شنیدهها و آنچه در این 20 سال بر ما گذشته. به نظرم وقتی که شما یک زن جوان هستید و میخواهید کارتان را شروع کنید، این داستانها - چیزی که ما داریم راجع به چتر خشونت جنسی و جنسیتی سخن میگوییم- بیشتر اتفاق میافتد. البته این به معنا نیست که من بعد از 20 سال کارکردن، دیگر در این چرخه خشونت نمیروم و تحت این خشونت قرار نمیگیرم. هرگز! اما زنان جوان، فارغالتحصیلان رشتههای مختلف هنری، وقتی میخواهند وارد سینما بشوند، در هر صنفی، در معرض خشونت هستند.
شاید به خاطر همین هم بوده که امضاکنندگان این بیانیه، بخشی نسل جوان بودند.
هانیه توسلی: نسل جدید جسارت بیشتری دارد، مطالبه بیشتری دارد و نسبت به نسل من جسورتر است. شاید نسل ما نسبت به نسلی که از ما بزرگتر است، کمی جسورتر باشیم. همین الان هم ممکن است برای من باز این اتفاق بیفتد ولی بیشترین آسیبی که من از تجربه خشونت دیدم، دقیقا زمانی بود که اسمی بهعنوان بازیگر نداشتم و کسی من را بهعنوان «هانیه توسلی» بازیگر نمیشناخت. من دقیقا در آن زمان آسیب دیدم؛ همیشه کلاسهای بازیگری یا بچههایی که میروند تست میدهند، در معرض آسیب هستند. خودم وقتی یاد 20 سال پیش خودم میافتم، متوجه میشوم که در آن زمان خیلی از مسائل را نمیدانستم و تجربهای نداشتم! الان این آگاهی کمک بسیاری میکند. آنموقع فکر میکردیم یکسری چیزها بدیهی است؛ من خودم نمیدانستم که مثلا اگر یکی به من یک متلک بگوید، این خشونت است. آزار هم میدیدم اما نمیدانستم که باید چه کار کنم؟ میگفتم که خوب مرد است دیگر یا از تو بزرگتر است! میخواهم بگویم یکسری چیزها هست که به بیتجربگی برمیگردد؛ یعنی آن بیتجربگی برای یکسری از بچههای کوچک و جوان باعث میشود در معرض خشونت بیشتری قرار بگیرند.
من چندین سال است کار کردم و گاهی وقتها میگویم فلانی آدم خوبی بود و با من خیلی محترم برخورد کرد. دستیار همان کار به من گفت: «آره، با تو محترم بود. چون تو یک بازیگر شناختهشده هستی، کاری به تو نداشته ولی من میدانم که بازیگرهایی که تکسکانسی کار کردند یا دخترهایی که قرار بوده دو سکانس بازی کنند، مثل تو فکر نمیکنند و نمیگویند که این آدم چقدر محترم است. آنها آسیب دیدند». الان شاید خیلیها جرئت نکنند که بخواهند من را آزار بدهند یا بیاحترامی کنند ولی برای دخترهای جوان متأسفانه این اتفاق یک مقدار بیشتر است.
پس شما هم تجربه آزار را داشتید.
هانیه توسلی: هر زنی تجربه آزار داشته است. سالها پیش فیلم «عصر جمعه» را با خانم مونا زندی کار میکردم که درمورد تجاوز خانگی بود، آمار دقیق الان یادم نیست اما هستند دخترهایی که در خانواده در معرض آزار و اذیت و تعرض قرار میگیرند. منظورم فقط تجاوز نیست بلکه تعرض و خشونت به هر شکلی. خوب! همهمان مورد تعرض قرار گرفتهایم. من میتوانم اعلام کنم که در بدو ورودم در محیط کار بهشدت مورد تعرض و خشونت قرار گرفتم.
مسئله این است تا زنان میگویند مورد تعرض یا اذیت و آزار قرار گرفتهاند، خیلیها میگویند حتما تجاوز شده است. اما تعرض مفهوم گستردهتری دارد.
غزاله معتمد: به این علت که در قانون و عرف ما خشونت جنسی و جنسیتی فقط به این معنا (تجاوز) تعریف شده است. تعریف چتر خشونت جنسی و جنسیتی در آییننامه کاملا دقیق نوشته شده است. ما افراد را به آییننامه، اساسنامه و کمیته مستقل ارجاع میدهیم. این آییننامه از سوی یک گروه از وکلا و حقوقدانها نوشته شده است. کمیته مستقلی هم که به شکایت رسیدگی میکند، در این زمینه تخصص دارد. از این طریق، راههای سوءاستفاده را مسدود کردیم.
هانیه توسلی: هرجا بحث آییننامه میشود، من میگویم شما خواندید؟ میگویند نه، نخواندیم. خب بخوانید! و بعد دربارهاش حرف بزنیم.
شما این بیانیه را ارائه کردید و حالا کمپین تشکیل شده است. میخواهم بدانم بعد از نوشتن بیانیه و تشکیل کمپین، آیا تغییری در رفتار عوامل پشت صحنه (آقایان) در سینما ایجاد شد؟
هانیه توسلی: بله، بهشدت. من بهشدت احساس کردم که این فضا تغییر کرده است. حتی قبل از اینکه این بیانیه نوشته شود. درست از زمانی که روایتها درآمد. شاید خیلی از آزارگرها خودشان هم نمیدانستند که خشونتی انجام دادهاند. چندینبار آقایان به ما گفتند که ما اصلا نمیدانستیم این خشونت است. به خدا من چیزی نگفتم. من الان هرجا میروم راجع به این ماجرا با من صحبت میکنند. این یعنی کار ما تأثیرش را گذاشته است. هرچقدر هم جلو برود، مؤثرتر میشود. حالا اگر این آییننامه تصویب و اجرا شود، بهتر هم میشود.
جایی گفته شد که همکاران ما سکوت کردند؛ به نظر شما چرا آنها سکوت کردند و چرا شما سکوت نمیکنید؟
غزاله معتمد: من به سهم خودم خیلی دلم میخواهد جواب این سؤال را همان همکارانمان بدهند؛ یعنی بگویند واقعا چرا سکوت کردند؟ اینکه ما چرا سکوت نمیکنیم، مشخص است. ما در بستری کار و زندگی میکنیم و حالا احساس کردیم که باید درباره آنچه بر ما گذشته، حرف بزنیم و خواستار یک شکل منظم، مشخص و تخصصی برای رسیدگی به این ماجرا شویم.
هانیه توسلی: هر جنبشی که اتفاق میافتد، همیشه یک عده مخالف آن هستند. همیشه نیرویی که محافظهکار است، ضد آن کار میکند. مشخصا درباره کاری که ما میکنیم، جریانی وجود داشت که میگفت باید داخل خودمان موضوع را حل کنیم. الان اگر موضوع حل نشود، بقیه چه میگویند؟ به نظرم بخشی از آن سکوت به خاطر محافظهکاری است. بخشی هم به خاطر در کنار قدرت بودن و گرفتن یکسری منافع است. ببینید، من که الان اینجا هستم، بهعنوان کسی که بیانیه را امضا کرده و یکی از اعضای هیئت پنجنفره است، طبیعتا میدانم که اسمم از خیلی کارها حذف شده است. خیلی از جاها اگر قرار بوده بروم کار کنم، الان دیگر میگویند حالا این نه! شما اگر کاری میکنید یکسری چیزها را از دست میدهید. برخی از بازیگرها واقعا دوست دارند آن منافع را داشته باشند، برای همین نه امضا کردند، نه در کنار ما بودند و نه الان حرفی میزنند.
غزاله معتمد: اتفاقا به خود من هم گفتند که برخیها میگویند ما نمیدانستیم خشونتی انجام دادیم. اولا که بدانید! یعنی چه که نمیدانستیم؟ شما با من یک شوخی کلامی جنسی میکنید، من معذب میشوم، چطور این را متوجه نمیشوید و اصلا نمیدانید کاری که میکنید اشتباه است؟! حتما میفهمید. همان لحظه هم میفهمید. ولی یک چیزی وجود دارد و آنهم همان اعمال قدرت و اراده است که شما فکر میکنید مجاز هستید این کار را انجام دهید. ما روایتهایی خواندیم، شنیدیم و دیدیم و حتی این روایتها به خانه تئاتر رفت و تبدیل به یک مجموعه شکایات شد. اتفاقاتی وحشتناک افتاده است. شما نمیدانید آن موقعی که دارید تعرض و تجاوز میکنید، این تعرض و تجاوز است؟ چطور نمیدانید؟ اگر شما بخواهید که بدانید، میتوانید بدانید. شما میتوانید کیف من را بدزدید، بروید و بعد بگویید من آنموقع نمیدانستم این کار بدی است! اصلا یعنی چه؟ به نظرم میخواهیم یکجوری خودمان را توجیه کنیم. باید مسئولیت بپذیریم و بگوییم که بله، ما در زندگیمان اشتباهاتی کردیم. از قدرت خود سوءاستفاده کردیم. از اینکه مورد پرسش واقع نمیشدیم، سوءاستفاده کردیم. مسئولیت نپذیرفتیم و اعمال قدرت و اراده کردیم.
ما در آییننامه راجع به عدالت ترمیمی حرف میزنیم؛ یعنی اگر کسی بگوید ما میپذیریم در این سالها از سمت ما خشونت جنسی و جنسیتی اتفاق افتاده و اشتباهاتی کردیم و الان به آن آگاه هستیم، چه باید کرد؟ ما وارد فرایند عدالت ترمیمی میشویم، به دنبال جبران تعهدگرایانه میرویم و بعد راهحل پیشنهاد میدهیم. به عبارتی آنچه در این آییننامه اتفاق میافتد، این است که ما توضیح میدهیم عدالت ترمیمی چطور اتفاق میافتد؛ یعنی وقتی، آدمی خشونت دیده و آدمی هم خشونت کرده، ما باید فضایی را مهیا کنیم که آدمها بتوانند مسیر سلامت را طی کنند؛ یعنی فرد خشونتدیده بتواند خشونتی را که بر او گذشته، درون خود درمان کند و فرد خشونتکرده نیز مسئولیتپذیر بوده و به اندازه کاری که انجام داده، سهمش را برداشته باشد( تنبیه و توبیخ)، حالا ما از مجازات حرف نمیزنیم.
وقتی این بیانیه مطرح شد، برخی از آقایان دلواپس اعلام کردند ما که درباره شرایط سینما هشدار داده بودیم. ما که گفتیم زنها باید در خانه باشند یا فضا برایشان کمرنگتر شود. حتی آقای فرحبخش هم اعلام کرده بود ما اصلا این 800 زن را به رسمیت نمیشناسیم و اینها را باید شلاق بزنند! سؤال مشخص من این است که چرا برخیها در مقابل فضای امنی که زنها میخواهند برای خودشان درست کنند، مقاومت میکنند و چه باید کرد که جایگاه زنان در سینما تضعیف نشود؟
هانیه توسلی: هدف ما این بود که بگوییم مشکلی داریم و میخواهیم فضای کاریمان را امن کنیم. اگر فضا برای زنها امنتر شود، آنها قدرت بیشتری پیدا میکنند که در یک فضای سلامت کار کنند. بعضیها رویکردشان سرکوبگری است. خیلیها گفتند شما این را میگویید، ببینید الان آنها چه جوابی به شما میدهند! خب بگویند؛ دلیل نمیشود وقتی یک نگاه غلط وجود دارد، ما کاری را که فکر میکنیم درست است، ادامه ندهیم و آن را پیش نبریم. اتفاقا ما با قدرت بیشتری پیش میبریم.
پس شما معتقدید جایگاه زنها در سینما تضعیف نمیشود؟
هانیه توسلی: نهتنها تضعیف نمیشود بلکه قرار است فضا امنتر شود. من 10 سال پیش تجربیاتی داشتم و الان هم آگاهی بیشتری دارم. 10 سال پیش هم بازیگری شناختهشده بودم. سر یک کار، تجربهای داشتم که اگر آن فضا را الان با توجه به آگاهیای که امروز دارم دوباره تجربه میکردم، مطمئنا جور دیگری برخورد میکردم. آن زمان فقط سکوت کردم. فضایی که الان وجود دارد، به من قدرت میدهد. من 10 سال پیش این قدرت را نداشتم.
غزاله معتمد: اگر نگاه تخریبی را از نگاه سازنده و منتقدانه جدا کنیم، آنوقت میتوانیم برای این سؤال به جواب درست برسیم. برای اینکه نگاه تخریبی، رویکرد حذفی دارد و مشخصا هم به نظر من راه به جایی نمیبرد. کمااینکه در تمام این سالها هم به جایی نرسیدیم. ما گروهی از زنان هستیم که برای امنکردن فضای شغلیمان تلاش میکنیم. سینماگرانی هم هستند که نگراناند مطرحکردن این بحثها باعث شود خودِ سینما به خطر بیفتد. دو تا نکته وجود دارد؛ اولا اینکه در این نگاه باز یک رویکرد محافظهکاری و مصلحتطلبی وجود دارد که در تمام این سالها اگر قرار بود شما با این راه پیش بروید، حتما برده بودید. نمیدانم چرا میترسیم راجع به خشونت حرف بزنیم؟ زنانی در فضای کاریشان خواستار امنیت هستند؛ یعنی برخیها میخواهند عدهای زن لتوپار شده یا حذف شوند، مورد خشونت قرار بگیرند و ما ساکت باشیم؟! آنوقت نگرانیم که برای سینما اتفاقی نیفتد؟
به صحبتهای آقای فرحبخش اشاره کردید. آیا ادبیات آقای فرحبخش در سینما رایج است؟
غزاله معتمد: راجع به آقای فرحبخش حرفی ندارم.
هانیه توسلی: من هم حرفی ندارم. ایشان چیزهایی را گفت که دیگر خیلی واضح است؛ اتفاقا خشونتی در کلام ایشان است که ما درباره آن صحبت میکنیم. دقیقا خشونتی که داریم از آن حرف میزنیم، این است. خیلی برای ما کاربرد داشت، ایشان با عملکردش منظور ما را خیلی واضح بیان کرد.
خانم معتمد و خانم توسلی، صادقانه بگویید در این چند ماه که این بیانیه منتشر و هیئت پنجنفره تشکیل شد، چه تهدیدهایی شدید و چه خطراتی را به جان خریدید؟
هانیه توسلی: من مشخصا تهدید نشدم اما چند تماس از همکارانم داشتم. اولا کنجکاو بودند ما چه کار میکنیم؟ و میپرسیدند: «این کاری که میکنید یعنی چه؟ الان شما مثلا گفتید پیش خانم خزعلی نمیروید... یا مثلا گفتید خانه سینما... دقیقا میخواهید چه کار کنید؟». در ابتدا این سؤالها را میپرسیدند. از یک جایی به بعد که فضا مشخصتر شد، یکسری آدمها برای مثلا دوست، به من میگفتند هانیه تو حواست نیست داری چه کار میکنی! فلانی و فلانی به فکر منافع خودشان هستند چون میخواهند به فلانجا بروند ولی تو حواست نیست. بعضیها هم میگفتند ما این بیانیه را قبول داریم ولی من مثلا نمیخواهم اسمم کنار اسم فلانی بیاید. اگر فلانی باشد، من نیستم.
غزاله معتمد: نمیخواهم بگوییم که فشاری نبود، حالا اسمش را تهدید یا هر چیزی بگذاریم. واقعیت این است که از روز اولی که ما این بیانیه را امضا کردیم، اول سراغ بزرگانمان رفتیم. خیلیهایشان هم امضا کردند؛ یعنی آدمهایی که پیشکسوت هستند و خیلی مطمئن بودیم که آنها را همراه خودمان خواهیم داشت. ولی خب متأسفانه از سمت عدهای هم تحت فشار قرار گرفتیم که اصرار داشتند چنین بیانیهای منتشر نشود و همچنان با خانه سینما مذاکره کنیم و اجازه دهیم با همان شیوههای قدیمی ماجرا حل شود که این راهحل دیگر شدنی نبود.
بعد از تشکیل هیئت پنجنفره، بحث فرایند تهیه آییننامه منع خشونت شکل گرفت؛ کمی درباره این آییننامه برای ما توضیح دهید؟
غزاله معتمد: هدف اصلی ما نوشتن این آییننامه بود. از ابتدا هم این فکر وجود داشت که باید راهکاری برای این موضوعات داشته باشیم. ما همچنان میگوییم این آییننامه راهکار پیشنهادی ماست. بعد از اینکه این امضاها جمع شد، ما با یک تیم حقوقی درجهیک و متبحر کار کردیم و آنها این آییننامه را ارائه دادند. فکر میکنم نزدیک به دو یا سه ماه مدام جلساتی برگزار شد؛ تیم حقوقی خودشان جلساتی داشتند و یک پیشنویسی تهیه شد، بعد از تهیه پیشنویس، تیم حقوقی با ما جلسه گذاشتند. این موضوعات را در صفحه اینستاگرام 800 زن اعلام کردیم و گزارش جلسات هم در همان صفحه قرار دارد. آییننامه بعد از چندین بار بررسی و بازنویسی منتشر شد. ما اعلام کردیم اگر هرکسی نظر و پیشنهادی دارد، ارائه دهد. نظرات خوبی هم آمد که باز مورد بررسی همین تیم حقوقی قرار گرفت.
بعد از انتشار آییننامه، واکنش خانه سینما و همکارانتان چطور بود؟
هانیه توسلی: واکنش رسمی از خانه سینما نگرفتیم. ما منتظر هستیم جلسه تشکیل شود، بعد ببینیم واکنش آنها چیست. الان فعلا خانه سینما واکنش رسمی نداشت.
غزاله معتمد: از همکارانمان واکنش خوبی گرفتیم. حتی میتوانم بگویم چند نفر از همکارانمان که قبلا جملات تندی گفته بودند، بعد از خواندن این آییننامه و گفتوگوی زنده اینستاگرامیای که خانم مینا اکبری با آقای کثیریان داشتند، با ما همراهی کردند. برخیها اعلام کردند ما چقدر نمیدانستیم. الان مدیون این اتفاق هستیم و چقدر الان آگاهتر از زمانی هستیم که خود این اتفاق شروع شد. واقعیت این است که من معتقدم اتفاقاتی از این دست، در درون خودش رشد میکند. ما هم وقتی شروع کردیم، آگاهی الان را نداشتیم؛ یعنی این جریان مدام در درون خودش رشد کرد و فکر میکنم الان همه ما جایی درست ایستادیم و خواندن این آییننامه بسیاری را همراه کرد.
در بخشی از این آییننامه راجع به خشونت اقتصادی صحبت شده و بخشی از آن برای خود من خیلی تکاندهنده بود. جای در آییننامه از خشونت اقتصادی بهمعنای کار اجباری، حسابسازی و وادارکردن زن به کار غیرقانونی صحبت شده است. آیا شما روایتی داشتید که این موارد را نوشتید؟ میشود این موضوع را مصداقی بگویید؟
هانیه توسلی: این موضوعات را وکلا براساس تجربهشان نوشتند؛ آنها قبلا روی موضوع خشونت خانگی کار کرده بودند. بههرحال این تبعیض درمورد زن همیشه وجود دارد، حالا چه در سینما و چه جاهای دیگر. اصولا در خیلی جاها دستمزد زن کمتر است و در دنیا هم این بحث همیشه مطرح بوده است. گاهی ممکن است بگویند، من دستمزد تو را نمیدهم به شرط اینکه فلان کار را انجام دهی، یعنی باج بگیرند و بعد دستمزدت را بدهند! ولی اینکه حالا بگوییم روایت مشخصی وجود داشته؛ نه. این براساس تجربه وکلا نوشته شده و همهچیز را در نظر گرفتند تا آییننامه جامع باشد.
غزاله معتمد: اخیرا یکی از بازیگران خانم اعلام کرد که مورد یک باجخواهی به این شکل قرار گرفته بود و گفت که چک آخرش را گرو نگه داشته بودند. وقتی که تقسیم عادلانه قدرت، فضا و سرمایه وجود ندارد، راه برای سوءاستفاده باز میشود. وقتی تقسیم شغل، فضا و وجود سرمایه در مشاغل مختلف در دست مردهاست، این امکان را پیدا میکنند که این اعمال قدرت و اراده را داشته باشند و هر جایی که فکر میکردند لازم است، زنان را وادار به باجدادن، ساعت کاری بیشتر و گروگانگرفتن کارشان کنند. اینها چیزهایی است که وجود دارد؛ بعضیهایمان هم تجربهش را داشتهایم. این را هم بگویم که این مباحث فقط برای سینما و تئاتر ما نیست. در همهجای دنیا وجود دارد.
در بیانیهای که نوشتید به خشونت سیستماتیک اشاره کردید؛ این اولین بیانیه زنان سینماگر است که اینچنین شفاف علیه خشونت سیستماتیک موضعگیری کرده است. کمی درباره این موضوع توضیح بدهید؟
غزاله معتمد: وقتی راجع به سیستماتیکبودن خشونت در فضای کاری حرف میزنیم، درواقع داریم از ساختار صحبت میکنیم. راجع به لایههای درهمتنیده ساختار، تضاد منافع و مصلحتطلبی. این لایهها همپوشانی دارند. نتیجه این میشود که خشونتگر مصون میماند. گروههای که باهم منافع مشترک دارند، از هم حمایت میکنند. نتیجه هم مشخص است؛ عدم حمایت اجتماعی، مصونیت و عدم توجه و همدلی و همراهی با خشونتدیده. شما فکر کنید کسی که خشونت جنسی و جنسیتی برایش اتفاق افتاده، وقتی شکایتش را در این سیستم میآورد_برای مثال «شورای صیانت» خانه سینما_چه اتفاقی میافتد؟ تمام این افراد بهشدت باهم منافع مشترک دارند. با وجود اینکه تخصص ندارند اما در ساختار جایگاه دارند و کسی را که یک بار تروماتایز (ضربه روحی) شده، دوباره تروماتایز میکنند؛ یعنی این آدم را با نکوهش، سرزنش و با دعوت به سکوت و کدخدامنشی پشت درهای بسته در فضاهای کاملا غیرتخصصیای روبهروی آدم خشونتکرده مینشانند... یعنی این آدم بار دیگر تروماتایز میشود، آسیب میبیند و در نتیجه خیلی اوقات این آدمها منزوی و حذف میشوند. ساختار قدرت، تنیدگی و درهمپیچیدگی منافع، عدم تخصص، همراهی، حمایت و مصونیت خشونتگر، منجر به حذف، آسیبدیدن دوباره، منزویشدن و ازدستدادن کار فرد آسیب دیده میشود.
چرا در این چند ماه درباره این موضوعات با رسانهها صحبت نکردید؟ آیا فکر میکنید که رسانههای داخلی نمیتوانند صدای شما باشند؟
هانیه توسلی: وقتی این بحثها پیش آمد، یکسری مجلات خواستند با ما مصاحبه کنند، اما از اینستاگرام بهعنوان پلتفرم استفاده کردیم. سعی کردیم روند پیگیری را اطلاعرسانی کنیم. بعضی مجلات بودند که خواستند با ما مصاحبه کنند. قرار هم گذاشتیم اما بعد دیدیم که آن مجله، چند وقت پیش، از یک آزارگری حمایت کرده بود. احساس کردیم مصاحبه کار درستی نیست. احساس کردیم که آنها درواقع تریبون و فضا را به متهم به آزار کسی داده بودند. ولی یک مصاحبه با مجله زنان امروز انجام دادیم. دوست داریم پاسخگو باشیم. اینستاگرام هم بههرحال رسانه است؛ یعنی همین لایوی که خانم اکبری داشتند، یا در کلابهاوس در کافه سینما، خیلی صحبتهای خوبی شد. گفتوگو میشود، آدمها نظر میدهند و بعضی اوقات مخالفها، متقاعد میشوند. سعی کردیم تا جایی که درست است و لازم میدانیم از فضا برای گفتوگو و تبادل نظر استفاده کنیم. الان هم که در خدمت شما هستیم.
موضوع مهم دیگری که ممکن است سؤال خیلیها باشد، این است که آییننامه چطور راه را برای اتهام یا ادعایی که ممکن است صحت نداشته باشد، میبندد؟
هانیه توسلی: در آن کمیته متخصصها حضور دارند، اگر کسی برود و روایتی را بیان کند یا یک شکایتی را مطرح کند و بگوید مثلا من از کسی آزار دیدم، اول راستیآزمایی میشود. بعد آن شخص فراخوانده میشود. وقتی محرز شود که این اتفاق افتاده، آن فرد را فرامیخوانند. بنابراین او تازه متوجه میشود که یک چنین اتهامی دارد ولی اگر ثابت شود که این ادعا دروغ بوده، حتما سازوکار عادلانهای برای آن در نظر گرفته شده است.
غزاله معتمد: اتفاقا این سؤالی بود که روی آییننامه آمده است؛ یک موضوع مهم برای ما این بود که اگر روایت کذب باشد، چه میشود. اتفاقا خودم مستقیما از حقوقدانها سؤال کردم. دو مسئله وجود دارد؛ همیشه یادمان باشد که اثبات جرائم خشونت جنسی و جنسیتی، کار پیچیدهای است؛ بنابراین ما همیشه هم نمیتوانیم بگوییم که کذب یا دروغ بوده است. گاهی اثبات آن پیچیده و نشدنی است. در این کمیتهها هم میگوییم اساس اثبات آن (اتهام) در تخصص حقوقدان، وکیل، متخصص خشونتشناس و روانشناس است. ممکن است باز فرد در آن فرایند نتواند چیزی را اثبات کند ولی لزوما روایتش کذب و دروغ نباشد. میخواهم بگویم که این اقدام چقدر حساس است و همهمان باید آگاه باشیم و بدانیم که موضوع پیچیده است. اینها بحثهایی است که میشود راجع به آن مفصل حرف زد. ولی اگر اثبات شود، آدمی با سوءنیت و کاملا با غرض، آمده روایت و شکایتی را به دروغ عنوان کرده، حتما جریمه، توبیخ و تنبیهی وجود خواهد داشت که راه برای اتفاقاتی از این دست هم باز نشود.
آییننامه را خواندم. آییننامه بسیار کاملی بود و برای زنان هم بسیار مهم است. آیا فکر میکنید زنان دیگر مشاغل میتوانند از این آییننامه استفاده کنند؟
گفتوگوها برای احیای توافق برجام که با آن ایران در برابر توقف قابل راستیآزمایی برنامه هستهای خود به صحنه بینالمللی بازمی گردد، بیش از یک سال است که به بنبست رسیده است. اکنون تهران یک کشور به اصطلاح «آستانه هسته ای» است که قادر به تولید سریع بمب است.
با وجود ارائه پیشنهاد مصالحهای دیگر از سوی اتحادیه اروپا در هشت روز پیش، و پاسخ خوشبینانه تهران در روز دوشنبه که فقط حاکی از توافق بر سر زمانبندی مذاکرات است، موانع همچنان غیرقابل حل به نظر میرسند.
هشت جلسه مذاکره در بهار 2021، در پاییزو سپس فوریه تا مارس گذشته ناموفق بود. از آن زمان تا کنون هیچ پیشرفت قابل توجهی روی نداده است. گفت وگوهای غیرمستقیم در دوحه در پایان ژوئن بین امریکا و ایران در طول دو روز به پایان رسید.
هلویز فایه، کارشناس مؤسسه فرانسوی روابط بینالملل اذعان میکند که اگرچه امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه پس از گفت وگوی ده روز پیش با ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران همچنان معتقد است که توافق امکانپذیر است، «اما به نظر میرسد که این احتمال بیش از پیش اندک بهنظر میرسد».
در ورای اعلامیه های رسمی که طبق آن فقط چند نکته باقی مانده، سه اختلاف عمده باقی مانده است. مانع اول این است که غربی ها نگران انباشت اورانیوم بسیار غنی شده تهران هستند. در حالی که توافق برجام این کشور را از غنیسازی اورانیوم به بیش از 3.67 درصد در ایزوتوپ 235 منع میکرد، تهران در آوریل 2021 از آستانه غنیسازی 60 درصد عبور کرد و ذخایر آن در پایان ماه مه از 43 کیلوگرم فراتر رفت. شامگاه دوشنبه سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد که صدها سانتریفیوژ جدید از جمله نوع پیشرفته IR-6 را برای تسریع بیشتر فعالیت های غنی سازی خود راه اندازی کرده است.
هلویز فایه می گوید که ایران در واقع یک کشور به اصطلاح «آستانه» است، «یعنی دارای ظرفیت کافی برای دستیابی به مواد شکافتپذیر کافی برای یک بمب در طول چند هفته است، اما برای دستیابی به یک کلاهک عملیاتی که به اندازه کافی کوچک شده باشد، یک تا دو سال زمان نیاز دارد. مطمئن نیستیم که تهران واقعاً بخواهد بمب داشته باشد، اما کشور آستانهای بودن از قبل قابلیتهای بازدارندگی را فراهم میکند.»
هلویز فایه می گوید که یک توافق «معمولاً تهران را مجبور میکند تا ذخایر اورانیوم بسیار غنیشدهاش را کنار بگذارد، حتی اگر دانش آن باقی بماند.»
مانع دوم این است که تهران میخواهد سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی در امریکا حذف شود. چیزی که در واشنگتن غیرقابل تصور به نظر می رسد.
مانع سوم این است که تهران خواستار تضمین هایی است که بازگشت دونالد ترامپ به قدرت به واشنگتن اجازه نخواهد داد که دوباره این توافق جدید را به طور یکجانبه محکوم کند و از آن مجددا خارج شود.
غربیها نمیتوانند از دادن این تضمین به ایران صرف نظر کنند. این امر جعبه پاندورا برای مداخله نظامی احتمالی اسرائیل به سایتهای هستهای ایران را باز میکند. ناگفته نماند که خطر مسابقه تسلیحات هسته ای قدرت های دیگر منطقه، عربستان سعودی، ترکیه یا مصر نیز وجود دارد.
در مقاله قبلی که در سایت سامانه پیام کوتاه شیراز به ثبت رسید به این موضوع پرداختیم که درون یک سامانه پیامکی چه خدماتی به مشتریان ارائه میشود و اگر کسی بخواهد برای خودش یک نمایندگی سامانه پیام کوتاه داشته باشد باید چه مهارت هایی را یاد بگیرد و در چه حوزه هایی کسب دانش کند .
در مقاله قبلی به توضیح کامل ارائه پنل پیامک ، سرور مجازی ،هاست و دامنه پرداختیم . در این مقاله می خواهیم به سه مورد دیگر که شامل دفتر کار مجازی ، سئو و بهینه سازی سایت و طراحی سایت و اپلیکیشن است بپردازیم . پس پیشنهاد می کنم تا پایان این مقاله نیز با نمایندگی پنل پیامک شیراز همراه باشید .
3- دفتر کار مجازی :
همانطور که از اسم آن پیداست یک دفتری است که نیاز نیست حتما در محل کار باشید و می توانید از هر جایی که هستید فعالیت خود را ادامه دهید و به کارهای تان برسید. تیم پیام رسون در مقاله دفتر کار مجازی چیست به طور کامل دفتر کار مجازی را توضیح داده است و از مزایا و معایب آن گفته شده است پیشنهاد می کنم برای اطلاعات بیشتر در رابطه با دفتر کار مجازی حتماً مقاله دفتر کار مجازی چیست؟را در سایت سامانه پیامک شیراز مطالعه کنید .
4- سئو و بهینه سازی سایت:
آموزش سئو یک از مواردی است که در سایت سامانه پیامک شیراز به چهار مقاله تقسیم شده است و اگر بخواهیم به توضیح آن بپردازیم در این مقاله امکانش وجود ندارد . اما به صورت خیلی کلی و مختصر می توان اینگونه بیان کرد که سئو به معنی انجام تمام فرآیندهای است که باعث می شود سایت شما نتایج بهتری را در گوگل و سایر موتورهای جستجو کسب کند عواملی که در بهبود وضعیت سایت شما تاثیر میگذارند به دو دسته عوامل داخلی و عوامل خارجی تقسیم می شوند ، حال فرایند بهینه سازی بیشتر روی عوامل داخلی تکیه دارد و با بهبود ساختار سایت و همچنین قالب آن سعی میکند وضعیت سایت شما را در گوگل بهبود بخشد . در واقع می توان گفت فرآیند بهینه سازی سایت با تحلیل و بررسی کلمات کلیدی و آنالیز رقبا آغاز میشود که در این فرآیند با استفاده از تکنیک های برنامه نویسی ، محتوای سایت سئو، ایجاد بک لینک در سایت های معتبر میتواند ترافیک و بازدید سایت ر افزایش دهد .
این مختصر ترین تعریفی بود که میشد برای سئو و بهینه سازی سایت داشت اما اگر می خواهید به طور کامل با سئو و بهینه سازی سایت آشنا شوید مقاله های زیر را در سایت نمایندگی سامانه پنل پیامکی مطالعه کنید .
5- طراحی سایت و اپلیکیشن :
اگر سایت خود را درست کرده اید بدانید که طراحی آن یکی از موثرترین گزینه ها برای جذب مشتری است پس به هیچ عنوان این مورد را دست کم نگیرید .طراحی هر سایت باید بسته به نیاز کارفرما و با استفاده از استانداردهای روز برنامه نویسی شود در کنار آن باید دارای پنل مدیریت فارسی و آسان باشد که کاربر را گیج نکند .
طراحی سایت و اپلیکیشن را خیلی از سامانه های پیامکی انجام میدهند اما باید دید که کدام یک در طراحی ماهر تر هستند و کدام یک می تواند با توجه به تمام خواسته ها و نیازهای مشتریان سایتی را طراحی کند. پس تاثیرگذاری یک وب سایت در دید مخاطب ظاهر حرفهای و تطبیق پذیری آن با تمام دستگاههای هوشمند مواردی هستند که صاحبین کسب و کار هنگام سفارش طراحی وب سایت باید آن را در نظر بگیرند .
نمایندگی پنل پیامکی پیام رسون با بیش از 10 سال سابقه در ارائه خدمات پنل پیامکی ، سرور مجازی هاست و دامنه ، دفتر کار مجازی ، سئو و بهینه سازی سایت ، طراحی سایت و اپلیکیشن توانسته توجه اکثر کارفرمایان را به خود جلب کند چرا که در کار خود حرفه ای بوده و برای ارائه هر کدام از خدمات از کار بلد ترین افراد استفاده می کند و تمام تلاش سامانه پیامکی شیراز این است که علاوه بر کسب رضایت کارفرما مشتریان کسب و کار نیز راضی باشند .
پس با خیال راحت و اطمینان به پیام رسون راه اندازی سایت خود را از صفر تا صد به ما بسپارید.
کاهش 44 درصدی ورودی گروه ریاضی، افزایش 1383 درصدی ورودی گروه زبان
طبق اعلام مراجع رسمی، سال 1391، مجموع داوطلبان کنکور یک میلیون و 66 هزار و 141 نفر بوده که در سال 1401، این عدد با رشد 39.6 درصدی، به یک میلیون و 489 هزار و 220 نفر افزایش یافته اما تغییر نگرانکننده در آزمون امسال، کاهش 44 درصدی داوطلبان گروه ریاضی نسبت به آزمون سراسری سال 1391 است علاوه بر آنکه سال 1391، 24.3 درصد از کل داوطلبان، ورودی گروه ریاضی بودهاند که در آزمون سال جاری، این عدد به 9.7 درصد کاهش یافته است.
کاهش 44 درصدی تعداد داوطلبان گروه ریاضی در آزمون سراسری امسال در حالی است که تعداد داوطلبان در گروه زبانهای خارجی در کنکور 1401 نسبت به سال 1391، افزایش 1383.8 درصدی، در گروه تجربی افزایش 27.7 درصدی، در گروه علوم انسانی افزایش 26.8 درصدی و در گروه هنر افزایش 803.6 درصدی دارد. داوطلبان شرکتکننده در گروه ریاضی، همان نخبگانی هستند که با ادامه تحصیل در رشتههای علوم پایه، فنی و مهندسی، در توسعه پایدار کشور نقشآفرینی میکنند. به نظر میرسد بخشی از افزایش 1383 درصدی تعداد داوطلبان در گروه زبانهای خارجی در آزمون سراسری امسال، سرریز همین نخبگان است که آخرین قدمها را برای کوچ به دانشگاههای درجه یک جهان برمیدارند. در حالی که یکی از عوامل موثر در افزایش داوطلبان گروه آزمایشی علوم انسانی، فراگیر شدن محرومیت آموزشی در نقاط کمبرخوردار و توسعهنیافته و محدود شدن انتخاب دانشآموزان این مناطق به زیرگروههای دانشگاهی علوم انسانی است، افزایش سودآوری اشتغال به پزشکی، دندانپزشکی و پیراپزشکی در کشور و تسهیل جذب فارغالتحصیلان این رشتهها در بازار کار کشورهای همسایه طی سالهای اخیر نیز، میتواند از عوامل تاثیرگذار در تغییرات آماری این گروههای آزمایشی در آزمون سراسری امسال باشد.
نگاهی به آمار داوطلبان آزمون سراسری در سالهای 1391 و 1401
آزمون سراسری 1401:
- تعداد کل داوطلبان: یک میلیون و 489 هزار و 220 نفر
- داوطلبان گروه ریاضی: 145 هزار و 615 نفر (9.7 درصد کل داوطلبان)
- داوطلبان گروه تجربی: 574 هزار و 751 نفر (38.5 درصد کل داوطلبان)
- داوطلبان گروه انسانی: 412 هزار و 525 نفر (27.7 درصد کل داوطلبان)
- داوطلبان گروه هنر: 161 هزار و 378 نفر (10.8 درصد کل داوطلبان)
- داوطلبان گروه زبانهای خارجی: 194 هزار و 951 نفر (13 درصد کل داوطلبان)
آزمون سراسری 1391:
- تعداد کل داوطلبان: یک میلیون و 66 هزار و 141 نفر
- داوطلبان گروه ریاضی: 260 هزار و 55 نفر (24.3درصد کل داوطلبان)
- داوطلبان گروه تجربی: 449 هزار و 955 نفر (42.2درصد کل داوطلبان)
- داوطلبان گروه انسانی: 325 هزار و 135 نفر (30.4درصد کل داوطلبان)
- داوطلبان گروه هنر: 17 هزار و 858 نفر (1.6درصدکل داوطلبان)
- داوطلبان گروه زبانهای خارجی: 13 هزار و 138 نفر (1.2 درصد کل داوطلبان)
تغییرات در تعداد داوطلبان گروههای آزمون سراسری امسال ، هیچ مشابهی طی سالهای بعد از آزمون سراسری 1391 ندارد. کاهش داوطلبان گروه ریاضی در آزمون 1401، یک اتفاق بیسابقه در دهه اخیر بود و طی هفتههای گذشته و پیش و پس از برگزاری کنکور سراسری، مسوولانی از وزارت علوم، سازمان سنجش آموزش کشور، وزارت آموزش و پرورش و نهادهای مرتبط با توسعه علمی کشور، بابت این کاهش ابراز نگرانی کردند. اما تغییرات عددی در باقی گروههای آزمون هم پیامهای خاص و در جای خود؛ نگرانکننده دارد. صرفنظر از اینکه تعدادی از پذیرفتهشدگان گروه تجربی هم میتوانند در رشتههای علوم پایه ادامه تحصیل بدهند اما هدفگذاری داوطلبان گروه تجربی، معمولا رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و پیراپزشکی است؛ رشتههایی پولساز که آینده شغلی و مالی دانشجو را تضمین کرده و جایگاه اجتماعی او را هم به ردیف اول جدول قشربندی کشور ارتقا میدهد. تغییر مسیر هدفگذاری جوانان ایران برای ورود به رشتههای پولساز گروه پزشکی و دندانپزشکی و پیراپزشکی که الزاما لذت تمام و کمالی هم به دست نمیدهد اما حداقل آینده مالی دانشجو را تضمین میکند، بلایی بوده که در همین بازه 10 ساله، در همین کشور و با آموزههای همین نظامهای آموزشی مشغول به تبدیل دانشآموزان به رباتهای تستزن و در همین گودِ اشباع از چالشهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بر سر سرمایه انسانی آمده است.
این نگرانی را میشود به تغییرات آماری باقی گروههای آزمایشی هم تسری داد؛ چرا تعداد داوطلبان گروه علوم انسانی، به فاصله 10 سال 26.8 درصد افزایش دارد؟ طی 10 سال گذشته چه سرفصل مهیج و جذابی به دروس گروه علوم انسانی دانشگاهها اضافه شده یا کدام چالشهای پیش روی بیان آزادانه و ابراز تفکر و انتشار عقاید رفع و حذف شده که تعداد مشتاقان این گروه درسی در آزمون سراسری امسال افزایش بالای 26 درصد دارد؟ طبق بررسیهای «اعتماد»، در مناطق محروم کشور، همچنان ضعف شدید امکانات تحصیلی و آموزشی برقرار است و دانشآموزان ساکن در این مناطق، از بدیهیترین شرایط برابر برای ادامه تحصیلات عمومی محرومند. شرایط برابر و رفاه آموزشی در سادهترین معنا این است که چه در مراکز استان و چه در یک شهر کوچک و با جمعیت کمتر از 20 هزار نفر، دبیرستانی با 4 گروه آموزشی اصلی؛ ریاضی، تجربی، علوم انسانی و هنر، دایر باشد تا دانشآموز، از امکان انتخاب آزادانه رشته تحصیلی خود برخوردار شود. در بسیاری شهرهای کوچک البته چنین شرایط برابری برقرار نیست چون در بسیاری شهرهای دور افتاده ایران، تنها امکان موجود، یک دبیرستان با رشته علوم انسانی است صرفنظر از اینکه در بسیاری از این شهرها و مناطق دور افتاده، امکان ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان، به دلیل دوری مسافت مدرسه از محل زندگی دانشآموزان، فقط برای پسران مهیاست و دختران همان شهر و روستا، ناخواسته و به دلیل نابرابریهای آموزشی تحمیلشده از سوی وزارت آموزش و پرورش و سایر دستگاههایی که موظف و مکلف به ایجاد شرایط برابر تحصیلی در تمام مناطق کشور بودهاند، از ادامه درس خواندن محروم میشوند. کمبود معلم یا امتناع معلمان غیر بومی از انتقال خدمتی به مناطق محروم و دورافتاده و فاقد امکانات رفاهی هم، دلیل دیگری برای توسعهنیافتگی نظام آموزش عمومی در مناطق محروم است. در حالی که فاصله بسیار طولانی شهرها و روستاها در مناطق محروم، عامل موثر در محرومتر شدن این مناطق محسوب میشود، در روستاها و شهرهایی که همگامی سوءمدیریت مدیران و دولتها با تبعات خشکسالی، کشاورزی و دامداری منطقه را نابود کرده و خانوادههای متمول و متمکن را به سراشیبی فقر سوق داده، اغلب اوقات، یارانه معیشتی، تنها منبع درآمد یک خانوار پرجمعیت روستایی یا یک شهر کوچک و دور افتاده است. برای چنین خانوادهای که معمولا صدایش هم به گوش مسوولی نمیرسد، پرداخت هزینه خوابگاه شبانهروزی برای یک سال تحصیلی فرزندش یا پرداخت هزینه رفت و آمد روزانه او برای رسیدن به دبیرستانی مجهز در فاصله 50 یا 100 یا 200 کیلومتر دورتر، در شرایطی که نان روزانه عائله هم به دشواری تامین میشود و هیچ امیدی به نان فردا هم نیست، به معنای فقیرتر شدن به قیمت تحصیل فرزند است. در چنین مناطقی، کودکانی که از سالهای اولیه زندگی، درک دردناکی از فقر خانواده پیدا میکنند، در همدلی با رنج خانواده، به سادگی قید تحصیلات عالی را زده و به همانچه در دسترس هست؛ مدرسهای با 6 کلاس، دبیرستانی با یک رشته تحصیلی یا تحصیل از راه دور در معدود رشتههایی که هزینهبر نبوده و رایگان باشد، قناعت میکنند وگرنه، آتیه شان به شغل بیثبات پدر و برادر گره میخورد و عمرشان در حسرت دکتر شدن و مهندس شدن تلف میشود. کودک ساکن در مناطق محروم، اگر انقدر خوشبخت باشد که به دبیرستان برسد و دیپلم بگیرد و به فکر شرکت در کنکور بیفتد، مقدورات محل زندگی خود را در یک کفه میگذارد و دورنمای خوش اما بعید تحصیل در رشتههای فنی، مهندسی، پزشکی، پیراپزشکی، هنر و حتی زبانهای خارجی که در زمره تحصیلات عالی گرانقیمت به شمار میآیند را هم در کفه دیگر. برای اغلب کودکان ساکن در مناطق محروم، به دلیل نابرابری آموزشی که مثل یک بیماری مزمن، به درد پایدار این مناطق تبدیل شده، تحصیل در رشته علوم انسانی این مزیت را دارد که بعد از فارغالتحصیلی، به دنبال بازار اشتغال خرد اما همیشه موجودی بگردند و با فاصلهای دور از رویاپردازیهای پرهزینه، در دوایر دولتی یا در تدریس پاره وقت مشغول به کار شوند یا اینکه تن به «بیکاری کاذب» داده و در حرفهای بیتناسب با رشته تحصیلی خود درآمدزایی کنند که از این نمونه را امروز میان مرزنشینان به فراوانی میتوان پیدا کرد؛ فارغالتحصیل رشته ادبیات که به بنکداری مشغول است، فارغالتحصیل رشته حسابداری که به جوشکاری مشغول است و....
هر ساله و بعد از اعلام نتایج آزمون سراسری، یک نمایش تبلیغاتی از تمجید و تقدیر از رتبههای تکرقمی کنکورِ ساکن در مناطق محروم برگزار میشود تا کمکاریهای دولتها در ایجاد شرایط و امکانات برابر تحصیلی، پشت پرده شعار تکراری «خواستن و توانستن» پنهان شود. اخیرا مسوولان وزارت آموزش و پرورش اعلام کردند که برای سال تحصیلی جدید، مدارس «کانکسی» با جمعیت دانشآموزی بالای 10 نفر جمع خواهد شد. مدارس کانکسی، از آبرومندانهترینها در مناطق محروم است که البته تصور عمومی بر این بود که نسل همین قوطیهای فلزی ملقب به «مدرسه» که در تابستان نقش کوره و در زمستان نقش یخچال را برای دانشآموزان مناطق محروم ایفا میکند هم، سالها قبل منقرض شده است. هنوز مدرسه خشت و گلی در کشور داریم و هنوز کلاس سنگی در کشور داریم؛ کلاسی که دیوارهایش، از چیدن سنگ روی سنگ بالا آمده و دوام این دیوارها، به هیچ ملاطی بند نیست. هنوز کودکان عشایر در مناطق کوهپایهای و صعبالعبوری همچون شمال خوزستان ، برای رسیدن به تنها کلاس درس در منطقه، از فراز درههایی میگذرند که چشمانداز مرگ دارد یا به دل رودخانههایی میزنند که اگر لحظهای، طناب دستباف بسته شده به کمر درختان دو سمت رودخانه، از دستهای کوچکشان رها شود، معلوم نیست جنازهشان کی و در کدام نقطه از آب بیرون کشیده خواهد شد. شیوع «کرونا» در ایران، بهترین آزمون برای محک پایبندی مدیران نظام آموزشی به تکلیف توسعه امکانات برابر بود که البته نتیجه هم تاسفبار بود وقتی اعلام شد حدود 5 میلیون دانشآموز، از داشتن گوشی تلفن همراه هوشمند و در واقع، از ادامه تحصیل از طریق فضای مجازی محروم هستند. محدود بودن اعتبارات آموزشی و تحصیلی
برخلاف تمام شعارهای خوش رنگی که طی این سالها درباره لزوم سرمایهگذاری برای نسل آینده کشور سر داده شده، به گونهای مانعتراشی میکند که حتی دانشآموزان تحت پوشش نهادهای حمایتی هم از امکان انتخاب آزادانه رشته تحصیلی دانشگاهی برخوردار نیستند. از آنجا که در نهادهای حمایتی، تلاش بر این است که توزیع اعتبارات تحصیلی، قطرهچکانی اما برای جمعیت وسیعی از دانشآموزان تحت پوشش باشد، اکراه مسوولان نهادهای حمایتی به تامین شهریه رشتههای گرانقیمت و پرخرج، قطع پرداخت شهریه دانشجویان، مشروط کردن پرداخت شهریهها به کاهش خدمات حمایتی مددجو و در نهایت، القای فراهم نبودن بازار کار برای رشتههایی غیر از علوم انسانی، چارهای جز این پیش روی دانشآموزان تحت پوشش حامیان دولتی نمیگذارد که به تحصیل در رشتههای علوم انسانی که فعلا، کم خرجترین رشتههای تحصیلی در آموزش عالی هستند قانع باشند.
نخبهها کجا میروند؟
رصدخانه مهاجرت ایران، شهریور 1400، نتایج یکی از طرحهای پژوهشی خود را منتشر کرد. این پژوهش طی ماههای بهمن 1399 تا خرداد 1400 - ماههای پایانی فعالیت دولت دوازدهم - در میان 4 گروه از دانشآموختگان دانشگاهی- دانشجویان و فارغالتحصیلان، پزشکان و پرستاران، استادان دانشگاه، محققان و پژوهشگران و فعالان کسب و کارهای نو (استارتآپها) و با هدف بررسی چرایی تصمیم به مهاجرت در میان جمعیت تحصیلکرده کشور انجام شد. حجم کلی جمعیت پاسخگویان 2776 نفر بود در حالی که بیشترین تعداد پاسخگویان از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه (2065 نفر) و در گروه سنی 20 تا 30 سال و مجرد بودند. به استناد نتایج این پژوهش، 40 درصد دانشجویان، 25 درصد پزشکان و پرستاران، 53 درصد استادان، محققان و پژوهشگران و 43 درصد فعالان استارتآپها مایل به مهاجرت بودند. 71 درصد پزشکان و پرستاران، 58 درصد دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه، 59 درصد استادان، محققان و پژوهشگران و 23 درصد فعالان استارتآپها، شرایط کلی کشور را در تصمیم به مهاجرت موثر میدانستند. 73 درصد پزشکان و پرستاران، 59 درصد دانشجویان و فارغالتحصیلان، 69 درصد استادان دانشگاه، محققان و پژوهشگران و 59 درصد فعالان استارتآپها اثرات اقتصادی ناشی از تورم را علت تصمیم به مهاجرت اعلام کرده بودند. هر 4 گروه پاسخگو، بیثباتی اقتصادی- اجتماعی کشور و ناامیدی از اصلاح امور کشور را دلیل اصلی تصمیم به مهاجرت عنوان کرده بودند اما شیوه حکمرانی و مملکتداری، ناامیدی نسبت به آینده، امید به زندگی بهتر در خارج از کشور، آزادیهای فردی و اجتماعی، کاهش ارزش پول ملی، درآمد پایین، آینده مبهم و عدم امکان برنامهریزی بلندمدت، امکان شاد زندگی کردن و سلامت اخلاقی جامعه دلایل دیگری بود که پاسخگویان به عنوان عامل موثر در تصمیم به مهاجرت برشمرده بودند. کمتر از 25 درصد پاسخگویان تصمیم به ماندن در کشور داشتند و کمتر از 13 درصد پاسخگویان مایل به بازگشت به وطن بودند در حالی که 23 الی 55 درصد پاسخدهندگان از تصمیم به مهاجرت دایم به کشور مقصد میگفتند. در این پژوهش، از پاسخدهندگان پرسیده شد «تصور شما از آینده کشور چیست؟» 58 درصد پزشکان و پرستاران و 46 درصد دانشجویان و فارغالتحصیلان، آینده کشور را بسیار بد پیشبینی کرده بودند.
اگر بیکار نبودند
طبق گزارش مرکز آمار ایران، سال 1400، از مجموع 2 میلیون و 291 هزار و 604 بیکار در کشور، 40.3 درصد، فارغالتحصیلان دانشگاهها بودهاند. طبق این گزارش، در بهار 1400، تعداد مردان بیکار فارغالتحصیل دانشگاهها، 449 هزار و 412 نفر بوده که در بهار امسال، تعداد بیکاران در این گروه جنسیتی به 457 هزار و 631 نفر افزایش یافته است. همچنین در فصل بهار 1400، تعداد زنان بیکار فارغالتحصیل دانشگاهی، 474 هزار و 982 نفر بوده که در بهار امسال، تعداد بیکاران در این گروه جنسیتی به 494 هزار و 89 نفر افزایش یافته است.
هفته گذشته، اردوان ارژنگ؛ معاون امور دانشجویان وزارت علوم، در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا گفت که حدود 8 سال قبل (سالهای 1392 یا 1393) سالانه حدود 600 الی هزار نفر از دانشجویان ایرانی را که در کشورهای خارج مشغول تحصیل یا ساکن بودند، درخواست بازگشت به ایران میفرستادند و حالا تعداد کل دانشجویان ایرانی متقاضی بازگشت به ایران به 100 نفر در سال هم نمیرسد.
ارژنگ در حالی این خبر را اعلام کرد که امسال، چند روز بعد از برگزاری آزمون سراسری، معاون وزیر علوم، ضمن ابراز نگرانی از خالی ماندن 700 هزار صندلی در دانشگاهها در سال تحصیلی 1400 به دلیل کاهش ورودیها گفته بود: «در علوم پایه در بهترین دانشگاه با بهترین تجهیزات اصلا متقاضی نداریم و تعداد اعضای هیات علمی آن از تعداد دانشجویان بیشتر است.»
خالی ماندن صندلیهای دانشگاهها در حالی به یک بحران برای نظام آموزشی کشور تبدیل شده که در فاصله سالهای 1386 تا 1396، تعداد دانشگاهها و موسسات آموزش عالی وابسته به وزارت علوم، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه جامع علمی کاربردی، 40 الی 70 درصد و همچنین جمعیت دانشجویان در این بازه ده ساله حدود 30 درصد افزایش یافته است.
حامد کمالی، پژوهشگر مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در مطالعهای که نتایج آن در نسخه 1401 نشریه سیاست علم و فناوری منتشر شده، در تحلیل خالی ماندن صندلیهای دانشگاهها با استناد به نظرات استادان و محققان و صاحبنظران دانشگاهی، نوشته که مداخله دولت در آموزش عالی و تبدیل آموزش عالی به ابزاری برای توسعه جامعه در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، عدالتخواهانه و... از جمله دلایل موثر در خالی ماندن صندلیهای دانشگاههاست چرا که بهرهبرداریهای سیاسیون از بحث عرضه آموزش عالی و توسعه کمی آموزش عالی به نام عدالت و به کام سیاست و در مجموع، اقدامات انجامشده برای افزایش ظرفیت دانشگاهها، رفتارهای پوپولیستی بوده با این هدف که به مردم گفته شود که «ما برای هر فردی یک صندلی در دانشگاه قرار دادهایم!»
صاحبنظران همچنین در این مطالعه به کمالی گفتهاند که ارجحیت [...] مطرح در اسناد و قوانین دولتی بر جریان علمورزی و نقادی، علمگریزی را دامن زده و به ایجاد منطق سرمایهداری، ابتذال اقتصادی و کسب منافع مادی در عرضه و تخصیص ظرفیت پذیرش دانشجو، ایجاد تعارض منافع و ارجحیت منافع شخصی بر منافع محلی و ملی و پارتیبازی منجر شده که این مجموعه عوامل هم در روگردانی جمعیت جوان کشور از ورود به دانشگاهها موثر بوده است. کهنه بودن نظام آموزشی از دیگر دلایلی بوده که صاحبنظران در این مطالعه به عنوان عامل موثر در خالی ماندن ظرفیت پذیرش دانشجو مورد اشاره قرار داده و تاکید کردهاند: «آموزش عالی در ایران سنتی است و دانشگاه نتوانسته خودش را با وضعیت موجود وفق دهد. صندلیهای خالی نشاندهنده این است که محتوای ارایهشده در دانشگاهها نتوانسته ذایقه مردم را جلب کند و افت شدید شاخصهای کیفی این نظام آموزشی باعث شده که تعداد صندلیهای خالی دانشگاهها روزبهروز بیشتر شود.»