تغییر دولتها با سیاستهای جدید در فاصله چند ماه در ایران و آمریکا، تبدیل به موضوعی شده است که یکبار دیگر بحث مذاکره بین دو کشور به میان بیاید؛ موضوعی که در هفته اخیر پس از مصاحبهای که علی عبدالعیزاده (نماینده رئیسجمهور در هماهنگی اجرای سیاستهای کلی توسعه دریامحور) انجام داد، تبدیل به یکی از سوژههای اصلی اظهارنظرها و واکنشها در داخل کشور از سوی چهرهها شد. عبدالعلیزاده 29 دیماه گفته بود: «شمار قربانیان تحریم بیشتر از شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی است. تحریم عدهای را به فساد میکشاند و تبدیل به «کاسب تحریم» میشوند اما عدهای دیگر را هم میکُشد. آماده مذاکره مستقیم با آمریکا هستیم و شاید 2 تا 3 ماه بعد از شروع مذاکرات به توافق برسیم.»
پس از این اظهارنظر، واکنشهایی به موضوع مذاکره صورت گرفت که حجم زیادی از آنها از سوی اصولگرایان بود. برای مثال اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه در مصاحبهای که 3 بهمن با جماران انجام داده بود، این موضوع را به میان آورد که فرد مذاکرهکننده برای آنها اولویت دارد نه لفظ مذاکرات و باید فردی شبیه به حسین امیرعبدالهیان به مذاکرات برود.
او گفته بود: «ما هیچوقت نگفتیم که مذاکره نشود، مذاکره بشود. منتها «چگونه مذاکره شدن» مهم است، و الّا امام حسین(ع) هم به حضرت ابوالفضل(ع) اجازه دادند در آن شب حساس با شمر مذاکره کند. مذاکره که مشکلی نیست. مشکل این است که چه کسی مذاکره میکند؟ امیرعبداللهیان مذاکره میکند یا جناب آقای ظریف؟! جناب آقای ظریف با ذهنِ رو به غرب مذاکره میکند، اما آقای عبداللهیان با ذهنِ رو به استقلال ملی. این مهم است.»
محمدجواد لاریجانی، دیگر چهره اصولگرا هم در صداوسیما گفته بود نباید برای رفع مشکل اقتصادی مردم مذاکره کرد. او گفته است: «اگر بخواهیم برای رهایی از فشارهای اقتصادی بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کنیم، درست نیست، ولی اگر مصالح نظام ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم نیز مذاکره میکنیم.»
مسعود زریبافان، دیگر فعال سیاسی اصولگرا هم روز گذشته به خبرآنلاین گفته بود: «اگر دستگاه دیپلماسی کشور در مذاکراتی که با کشورهای واسطه انجام میدهد به این نتیجه برسد که برای ادامه کار نیاز به مذاکره مستقیم است، با خطوط قرمز و راهبردهایی که رهبری تعیین میکنند و در صورتی که دولت خود را متعهد به رعایت آنها اعلام کند، این اتفاق ممکن میشود.»
علاوه بر اینها، تریبونهای نمازجمعه هم شاهد موضعگیری در این ارتباط بود. در تهران احمد خاتمی برخلاف بادامچیان و لاریجانی به صورت علنی با هر نوع مذاکره مخالفت کرد و گفت:«حرف ما به طرفداران مذاکره که امروز برخلاف نظر امام و مقام معظم رهبری تجاهر به مذاکره با آمریکا میکنند این است که آمریکا شیطان کوچک شده است یا شیطان بزرگتر شده است قدرتش به حمدلله کم شده اما شیطنتش زیاد است؛ آمریکا مذاکره را برای مقابله با انقلاب میخواهد.»
احمد علمالهدی، چهره شاخص نمازجمعههای کشور هم موضعی شبیه سیداحمد خاتمی گرفت و گفته است: «یک عده افرادی که در داخل کشور هنوز دل به غرب دارند و ساز مذاکره را کوک کردند، بدانید با چه کسی میخواهید مذاکره کنید؟ با عناصر شکستخوردهای که به این ذلت افتادهاند؟» به غیر از آنها، در تبریز و اهواز هم چنین موضعهایی از تریبون نمازجمعه گرفته شده است.
احمد مطهری در تبریز گفت: «اینکه پس از 45 سال از انقلاب اسلامی و با این همه توطئه، فتنهگری و دسیسههای گوناگون آمریکا علیه ایران هنوز عدهای به خیال خام خود در پی مذاکره با آمریکا بوده و نسبت به آن خوشبین هستند، جای تأمل، تأسف و البته نگرانی دارد.»
سیدعبدالنبی موسویفرد هم در اهواز گفته بود: «به فرموده امام خمینی(ره) تا زمانی که آمریکا خوی درندگی دارد مذاکره با آن ممنوع است. در این زمینه مشکلات داخلی کشور به دست خود ما حل میشود اما متاسفانه برخیها این موضوع را باور ندارند. مذاکره با آمریکا در قد و قواره مقام معظم رهبری بوده است و ما نباید در کار ایشان دخالت کنیم، بلکه باید مطیع امر ولیفقیه باشیم.»
بیان این مخالفتها هرچند نکته عجیبی نیست اما جای سوال دارد که در دوره جدید، تکلیف دولت و مذاکرهکنندهها با دلواپسان سابق چیست؟ دو عضو شورای راهبری دولت چهاردهم هفته گذشته در مصاحبههایی که با خبرآنلاین داشتند، اشاراتی به این موضوع کردهاند. فیاض زاهد گفته بود: «اگر حاکمیت به این نتیجه برسد که باید با آمریکا مذاکره کنیم، آنان را مهار خواهد کرد.»
عباس عبدی هم اینگونه اظهارنظر کرده بود: «منطقاً دلیلی برای پرهیز از مذاکره وجود ندارد؛ هرچند نتیجهبخشی مذاکره را نمیتوان تضمین کرد... ادامه چنین وضعی برای کشور ممکن نیست. یا زنگی زنگ، یا رومی روم... تندروها در هر چیزی که به تامین رفاه و آسایش مردم منجر شود با حداکثر توان کارشکنی خواهند کرد. دولت و آقای پزشکیان باید در تعامل با مقام رهبری و با افکار عمومی کار خود را پیش ببرد و تندروها را جا بگذارد.»
در همین راستا، خبرنگار هممیهن با سه تحلیلگر و فعال سیاسی تماس گرفت. سعید نورمحمدی (قائممقام دبیرکل حزب ندای ایرانیان)، ناصر ایمانی (فعال سیاسی و تحلیلگر اصولگرا) و محمود میرلوحی (عضو شورای مرکزی حزب اتحاد) تحلیلگرهایی بودند که به چهار سوال هممیهن پاسخ دادند.
*طی چند وقت اخیر و با تغییر دولت، موضوع مذاکره پیش آمده و اظهارنظرهایی هم در این ارتباط صورت گرفته است. سوال من در ارتباط با سیاست داخلی کشور است، موضع شما در قبال این موضوع چیست؟
ناصر ایمانی: تصور میکنم ما همچنان که طی سالهای گذشته بوده است، موضوع مذاکره مسئله جدیدی نیست. در طی سالهای گذشته، ما بارها و بارها با آمریکاییها و همینطور اروپاییها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مذاکره کردهایم و هیچ منعی هم از طرف حاکمیت برای مذاکره وجود نداشته است، یعنی هیچ مقطع زمانی طی سالهای گذشته نبوده که مثلاً آمریکاییها تمایل داشته باشند مذاکره کنیم اما ما به آنها اعلام کنیم که ما نمیخواهیم با شما مذاکره کنیم. هرگز در هیچ زمانی و در هیچ دولتی چنین چیزی نبوده است. اوج این موضوع هم در مذاکرات چندساله برجام بود که ما مستقیماً با اروپاییها و آمریکاییها مذاکره داشتیم، سالها هم این مذاکرات ادامه داشت که منجر به عقد توافقنامهای به نام برجام هم شد. بنابراین شما هیچ زمانی را نمیتوانید طی سالهای گذشته پیدا کنید که ما در واقع میتوانستیم مذاکره کنیم اما نخواستیم مذاکره کنیم؛ الان هم همینطور است.
دولت جدید در آمریکا روی کار آمده و رویکردهای جدید دارد و این هم فرصت خوبی برای مذاکره است. منتهی نکتهای که اینجا وجود دارد این است که ما نباید به مذاکره بسنده کنیم، مذاکره صرفاً یک وسیله است. ما باید ببینیم ماحصل و خروجی این مذاکرات برای کشور چیست. اگر این مذاکرات صرفاً وقت تلف کردن باشد و برای این باشد که طرف مقابل بخواهد امتیازاتی بگیرد بدون اینکه امتیازاتی بدهد، این فایده ندارد. ما دنبال چه هستیم؟ بنشینیم مثلاً در یک کشوری پشت میز حرف بزنیم و به این دلخوش باشیم؟ یک مثال بزنم، ما در مسئله برجام، به عنوان یک نمونه کامل، امتیازاتی دادیم و امتیازاتی گرفتیم.
امتیازاتی که دادیم، همه را انجام دادیم. امتیازاتی را گرفتیم، در عمل نتوانستیم هیچ کدام را بگیریم. این مذاکرات که فایدهای ندارد. ما مرتب بگوییم مذاکره کنیم، جز اینکه موضع خودمان را مقابل طرف دیگر ضعیف کنیم، چیز دیگری نیست. ما میخواهیم مذاکره کنیم و به نظر من هیچکس را در کشور از مسئولان و صاحبنظران پیدا نخواهیم کرد که با نفس مذاکره مخالفت داشته باشد. بنابراین مذاکره چیز خیلی خوبی است و باید مذاکره هم کرد، باید ببینیم این مذاکرات چقدر دستاورد دارد.
محمود میرلوحی: یک پرونده باز در دنیا تحت عنوان پرونده هستهای ایران وجود دارد که در مراحل رفت و آمدهایی که صورت گرفت، منجر به برجام شد و برجام هم با آمدن ترامپ و خروج آمریکا، ناتمام ماند و هنوز این پرونده باز است. اگر نتوانیم این مسئله را حل کنیم، به مشکل برخورد خواهیم کرد. سوال این است که راهحل چیست؟ یک راهحل این است که حرف تندروها را تکرار کنیم و بگوییم از NPT خارج میشویم و بمب هستهای میسازیم که اگر اینها را هم بگوییم که همان حرفی میشود که غرب گفته بود که ایران دنبال سلاح هستهای است و در این صورت این هزینه سنگینی که ایران تا به اینجای کار داده است و میلیاردها هزینه روی دست کشور گذاشته است، تکرار خواهد شد. راهحل دومی که وجود دارد این است که باید مذاکره کنیم. در انتخابات آقای جلیلی معتقد بود که «مذاکره نه و ما باید با همین شیوه و با بیانیهها ادامه دهیم» اما آقای پزشکیان حرف از مذاکره زد. به نظر میآید زمان «نه مذاکره، نه جنگ» گذشته است و باید مذاکره کنیم. زمان محدودی وجود دارد و این سه چهار ماه فرصت حساسی است. باید با توجه به حساسیت و محدودیت زمان، یک تغییر رویهای داشته باشیم.
سعید نورمحمدی: حزب ندای ایرانیان از بدو تاسیس بر لزوم ارتباط و مذاکره با دنیا تاکید داشته است. به همین دلیل از مذاکرات برجام هم حمایت کرد. ما بر این باوریم که در دنیای درهمتنیده امروز نمیتوان دور خود را دیوار کشید و از مذاکره و گفتوگو فرار کرد. شرایط اقتصادی کشور و تجربه دولت گذشته هم اثبات کرد، بدون حل مسائل خارجی کشور، نمیتوان مسائل اقتصادی کشور را بهبود بخشید. به همین دلیل باید برای منافع ملی و برای بهبود شرایط کشور، مذاکره در دستور کار دولت قرار گیرد و انتظار میرود با توجه به رای مردم به رویکردهای دولت آقای پزشکیان، سایر نخبگان و دیگر نهادهای کشور از این مذاکرات حمایت کنند.
* اگر قرار بر مذاکره باشد، باید چه شرایطی ایجاد شود که پای میز مذاکره برویم؟ این مذاکره باید به چه شکل باشد و از نظر سیاست داخلی چه اولویتهایی را مدنظر داشته باشیم؟
ناصر ایمانی: من اعتقاد دارم که در این زمینه، تیم مذاکرهکننده اهمیت بسیاری دارد. تیم مذاکرهکننده باید تیمی باشد که تسلط کامل به سیاست به معنای کلاسیکش داشته باشد و در واقع سیاستمدار به معنای واقعی باشند. یک نکتهای که بارها به آن اشاره شده این است که در مذاکرات فریب نخورند، یعنی افراد هوشمندی باشند و بتوانند خوب مذاکرهکننده و در آن بتوانند امتیازات ملموسی بدهند و امتیازات ملموسی طی یک زمانی بگیرند و این امتیازات با هم ارتباط داشته باشد، یعنی به همان میزان که امتیاز داده میشود، امتیاز گرفته شود و اینها همزمان باشد و تیم مذاکرهکننده هم افرادی باشند که در داخل کشور، تقریباً و اجمالاً وفاق درباره آنها وجود داشته باشد که اینها افراد مفیدی برای مذاکره کردن هستند.
این نکته خیلی مهمی است. یعنی ما اگر بخواهیم یک تیمی را برای مذاکره بفرستیم که اینها در داخل کشور، اجمالاً دربارهشان وفاق وجود داشته باشد که این افراد، برای مذاکره قابل قبول هستند و مشخصات لازم را برای مذاکره کردن دارند. به نظرم اگر این اتفاق بیفتد، ما در داخل کشور هم تنشی برای مذاکرات نخواهیم داشت. تیم مذاکرهکننده و محتوای مذاکرات و دستور کار بسیار بسیار مهم است.
محمود میرلوحی: انتخابات مبنای خوبی است و انتخابات اخیر هم که به خوبی دیدگاه مردم را نشان داد. وقتی که مردم به آقای پزشکیان رای دادند، مشخص شد که چه دیدگاهی در کشور اکثریت دارد. شواهد و قرائن هم نشان میدهد که افرادی هم که پای صندوق نیامدند، موافق با مذاکره هستند. فقط بخشی که رای آقای جلیلی و پیرامون او بود وجود دارند که الان هم میبینیم در مجلس برخی از آنها سروصدا میکنند. بحث گفتوگویی که رئیسجمهور مطرح میکند باید دنبال شود تا شرایط وفاق هم ایجاد شود. در این مسیر رسانه ملی هم باید تغییر رویه دهد.
این مسیری که الان دارد مخالفت با مذاکره است. چند شب پیش میدیدیم که در رسانهملی مسیر طوری پیش میرود که شبیه مسیری است که کیهان و آقای حسین شریعتمداری میپسندند. باید کارشناسان بیایند و گفتوگو کنند. نکتهای که وجود دارد این است که همه چیز در شیشه است و دیده میشود و چیزی را نمیتوان هم در داخل و هم در خارج پنهان کرد. باید واقعیتها را پذیرفت که کشور مشکلاتی در حوزههای مختلف و از جمله اقتصاد دارد. واقعیت این است که نمیتوان از جامعه انتظار داشت که این همه مشکلات اقتصادی و تورم را ببیند و چیزی نگوید. برخی فکر میکنند که رئیسجمهور باید بیاید و شعارهای دروغ بدهد و بگوید همه چیز خوب است، و ناترازی و کسری بودجه هم نداریم، تورم هم به زودی یک رقمی میشود. با دروغ که نمیتوان مملکتداری کرد.
باید یک مقدار صادقانه با خودمان مواجه شویم. اینکه کشور ما قوی است و از تمامیت ارضیاش دفاع میکند، حرف کاملاً درستی است و قبلاً هم آزموده شده است اما حرف من این است که باید شعار دادن از جیب مردم را کنار گذاشت، فضا را تغییر داد و صادقانه با مردم حرف زد. باید برویم مذاکره کنیم و نتایج را هم با صداقت به مردم گفت. آن وقت اگر دیدیم قرار است زورگویی کنند، به مردم بگوییم. ملت زیر فشار است و این فشارهای اقتصادی و تحریمها وضعیت کشور را مختل کرده است. نتیجه حرف آنهایی که میگفتند تحریمها را بیاثر میکنیم را هم که دیدهایم. هشت سال از خروج آمریکا از برجام گذشته و جامعه هر روز دارد آثار این تحریمها و گرفتاریها را لمس میکند. با این وضعیتی که وجود دارد، باید برویم مذاکره کنیم و برای رفع تحریمها تلاش داشته باشیم. تیمی هم که الان در دولت وجود دارد، تیم کارکشته و باتجربهای است و باید وارد این مسیر شوند تا به نتیجهای برسند که حجم این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، کاسته شود.
سعید نورمحمدی: آقای رئیسجمهور در این مورد نکته درستی را مطرح کردند. برای حل مشکلات خارجی، در ابتدا باید انسجام ملی را بالا برد. اگر مردم در کنار نظام سیاسی باشند، هیچ دولت و قدرتی نمیتواند خلاف منافع کشور و برخلاف اراده ملی انتظاری داشته باشد. زمانی که دشمنان کشور احساس کنند در داخل شکاف و اختلاف وجود دارد، انتظارات و توقعات بیشتری از مذاکرهکنندگان کشور طلب میکنند. برای همین باید برای افزایش وحدت ملی کشور و همراه کردن مردم، بیشتر تلاش شود.
*یکی از مسائلی که مطرح است، مخالفت تندروها در داخل با مذاکره است و تلاشی که آنها در داخل کشور برای عدم پیشرفت در مذاکرات انجام میدهند. کما اینکه قبلاً هم در ماجرای برجام با کلیدواژه «دلواپسیم» سنگاندازی میکردند. اگر قرار بر مذاکره باشد با توجه به تجربه قبلی که از تندروها وجود دارد، تکلیف با آنها چه خواهد شد و چطور میتوان مانع از سنگاندازی آنها شد؟
ناصر ایمانی: من برخلاف شما اصلاً از مخالف و مخالفتها هراسی ندارم. یعنی تصور میکنم این نشاندهنده بالندگی داخل کشور است که ما یکسری افرادی داریم که مخالف باشند و این در هر دولتی هم وجود داشته باشد. تیم مذاکرهکننده و دستور کار، برای کاهش تنشهای داخلی بسیار اهمیت دارد. از مخالفتهای برخی افراد و طیفها هم نباید هراسی داشت. ما ادعا داریم که کشورمان، کشور آزادی است. اگر در عمل هم محدودیتهای کم یا زیادی داریم، اما این ادعا را حداقل داریم. بگذاریم اظهارنظرهای مختلف وجود داشته باشد و این در هر دولتی هم باشد. مگر در دولت قبل افرادی نبودند که مخالف دولت بودند؟ اینکه اشکالی ندارد. از مخالف نباید هراس داشت، بگذاریم او هم نظرش را بگوید. شاید برخی از این نظرات برای این فرآیند مذاکرات مفید باشد. فقط مهم این است که این مخالفتها، اصولی باشد و مخالفتهای بدون مبنا نباشد.
در مسئله برجام هم یکسری مخالفتهایی ابراز میشد و این مخالفتها بیجا هم نبود. کسانی که در برجام مخالفت میکردند، برخی از آنها با اصل مذاکرات مخالفت میکردند که ما کاری با آنها نداریم. اما برخی با اصل مذاکرات مخالف نبودند، با یک بندهایی و بخشی از توافق مخالف بودند که اتفاقاً بعد از توافق برجام نشان داده شد که این مخالفتها، خیلی بیراه هم نبوده است. اگر خاطرتان باشد، در یک مقطعی رهبری دولت وقت را موظف کرد که این مخالفتها را گوش بدهد که حتی جلساتی هم راجع به این موضوع، در دولت با مخالفها گذاشته شد.
ما نباید از مخالفتها بترسیم، مهم این است که ما به گونهای حرکت کنیم که کسانی که مخالف هستند، مخالفتهایشان به حداقل برسد و راه هم برای مذاکره برای کسانی که مخالف هستند باز باشد که شاید برخی از مخالفتهای آنها، مخالفتهای صحیحی باشد. اینکه همه دهانها را بخواهیم ببندیم و یا فکر کنیم که همه دهانها برای مذاکرات باید بسته باشد، این به نظر من صحیح نیست اما این را بدانید که اجمالاً بسیاری از نیروهایی که در درون حاکمیت قرار دارند و موثر در حاکمیت هستند، با اصل مذاکره موافق هستند و این فرصت خوبی است که ما بتوانیم مذاکرات مفیدی داشته باشیم که حتی منجر به ایجاد روابط هم با غرب بشود. این اشکالی ندارد. رابطه با غرب و حتی ایالات متحده آمریکا تابو نیست.
محمود میرلوحی: این طیف تا همین الان هم هر کاری که میخواستند را انجام دادهاند. در همین سالهای اخیر، همه مسیرها به سمت علاقهشان رفته است اما معلوم شد که کاری از آنها ساخته نیست و شعارهایی که دادند برعکس درآمد و جامعه هم آنها را خوب شناخت و انتخابات اخیر هم این نکته را به خوبی نشان داد. در این مسیر هم آنها باز هم مخالفت خواهند کرد، البته این موضوع ایرادی هم ندارد، بگذاریم مخالفت کنند. حرفهایی که اینها میزنند، تکرار حرفهای شکستخورده است و تا زمانی که تریبون دارند همین حرفها را خواهند زد. موضوعی که وجود دارد این است که ایران مسئلهاش مانند کره شمالی نیست و نمیتواند شبیه کره شمالی باشد و دور کشور فنس بکشد. ما کشوری در قلب خاورمیانه هستیم و نمیتوانیم شبیه کره شمالی فکر کنیم. اینها عادت کردهاند با استفاده از تریبونهای مفت و مجانی که دارند، این حرفها را بزنند اما به نظر میآید که باید اکثریت جامعه و خواست جامعه مدنظر باشد و چیزی مد نظر قرار بگیرد که خروجی انتخابات بوده است.
سعید نورمحمدی: برخلاف فضایی که در بین موافقین مذاکره وجود دارد، من تصور میکنم تندروهای مخالف برجام میتوانند فرصتی برای کسب امتیازات بیشتر شوند. به شرط اینکه هماهنگ با مذاکرهکنندگان باشند. به این معنا که ابزاری برای تهدید دولتهای در حال مذاکره باشند. مشکل اینجاست که این تندروها در حال حاضر اساساً با هر مذاکرهای مخالفت کرده و از گفتوگو و مذاکره ترس دارند. به همین دلیل تلاش میکنند هیچ گفتوگویی شکل نگیرد. در حالی که باید فشار آنها نه بر روی مخالفت با مذاکره، بلکه به گرفتن امتیازات حداکثری دولت ایران از دولتهای دیگر متمرکز شود.
*یکی از اصولی که در سیاست و کشورداری مطرح است، این است که در دنیای سیاست دوست و دشمن واقعی وجود ندارد، منافع ملی وجود دارد. این گزاره را قبول دارید؟ اصولاً منافع ملی ما در عصر جدید باید تابع چه اصولی باشد و میتوان همچنان بر سیاستهای قدیمی پافشاری کرد؟
ناصر ایمانی: در این تردیدی نیست که ما دوستان و یا دشمنان دائمی نداریم. دوست ما منافع ملی ماست و ما باید توجهمان به منافع ملی کشور باشد. منافع ملی کشور هم در وضعیت فعلی، اقتضا میکند که ما مذاکرات مفید داشته باشیم، تحریمها را رفع کنیم و حتی ایجاد رابطه کنیم. این منافع ملی ماست، منتهی این به آن معنا نیست که ما به هر قیمتی بخواهیم این مذاکرات را داشته باشیم. اگر منافع ملی به خطر بیفتد، به این معنا که ما امتیازاتی بخواهیم بدهیم، بدون اینکه امتیازات ملموسی بگیریم، این به نظر من مخالف منافع ملی ماست. در مقطع فعلی، منافع ملی ما در مذاکرات است اما اینکه نتایج مذاکرات چه باشد، نتایج هم باید منطبق با منافع ملی کشور باشد. هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که بخواهد اینطور فکر کند که یکسری کشورهایی برای آن همیشه جزء دوستانش هستند و یک کشورهایی همیشه دشمناش هستند. این حرف که دوست و دشمن دائمی وجود دارد، در عرصه سیاست حرف غلطی است.
محمود میرلوحی: این گزاره درستی است که به آن اشاره کردید و منافع ملی ارجحیت دارد. یک زمانی بحث جهان دوقطبی مطرح بود و اکثر کشورهای جهان در یکی از بلوکهای شرق یا غرب قرار داشتند اما الان جهان تغییر کرده است و ما نمیتوانیم تا ابد با آمریکا دشمن باشیم. ما باید منافعمان را نگاه کنیم، کشوری هستیم که میخواهیم زندگی کنیم و نیاز به مبادلات اقتصادی داریم. همین الان چین و آمریکا را نگاه کنید، با همه مشکلاتی که دارند اما مراوده مالیشان برقرار است و منافع خودشان را نگاه میکنند. همین چین و یا روسیه را که دیدیدم با اینکه ادعا میکنند دوست ما هستند اما در شورای همکاری خلیجفارس در مسئله جزایر سهگانه کنار اعراب قرار گرفتند و بیانیهای که بر علیه ما بود را تایید کردند. ما باید ببینیم منافع ملیمان در چیست.
ما کشوری هستیم که نفت داریم، صادرات داریم و نیاز به ارتباط با جهان داریم. ما نمیگوییم که مثلاً از فلسطین حمایت نکنیم، باید از مظلوم در مقابل ظالم دفاع کرد اما حرفمان این است که باید منافع مردم خودمان را هم در نظر داشته باشیم. مردم ما از زمان جنگ مشکلات زیادی داشتهاند و در این 45 سال کمتر روزی وجود داشته که مردم مشکل نداشته باشند. منافع ملی مردم ما این است که مشکلات اقتصادی حل شود، منافع ملی ما این است که بتوانیم با کشورها ارتباط داشته باشیم.
ما در انقلاب شعار میدادیم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» این شعار، بسیار خوب است اما به نظر میآید یک جاهایی داریم رودررویی با برخی کشورها را در این شعار میبینیم. مسئله این است که ما باید در تشخیص منافع ملی دقت جدیتری داشته باشیم و استقلالمان را طوری تعریف کنیم که منافع ملیمان تامین شود. اگر ما بخواهیم همیشه هزینه بدهیم اما دستاوردی نداشته باشیم و برای مردم رفاه نیاورد که همان استقلال هم فایدهای ندارد.
سعید نورمحمدی: گزارهای که گفتید گزاره درستی است. کما اینکه تجربه 46 ساله جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی هم نشان داد ما دوست و دشمن دائمی حتی در منطقه خودمان هم نداشتیم. بشار اسد با همه حمایتها و فداکاریهایی که جمهوری اسلامی برایش انجام داد، متحد قابل اعتمادی نبود. اگر در چارچوب نظریات روابط بینالملل بپذیریم که باید از آرمانگرایی عبور کنیم و در چارچوب واقعگرایی و نئوواقعگرایی سیاستهای خارجی کشور را تنظیم کنیم، هیچ معیار و چارچوبی بهتر از منافع ملی نداریم. اینکه منافع ملی را چطور بفهمیم، من تصور میکنم ایجاد شرایط زندگی عزتمندانه برای مردم ایران بهترین چارچوب برای آن است.
کسبوکارهای موفق، برقراری ارتباط با مشتریان از طریق ارسال پیام کوتاه را در اولویت قرار دادهاند. ارسال پیامک به مخاطبان و مشتریان بالقوه علاوهبر افزایش فروش، اعتبار برند را هم تحکیم میکند. ماژول پیامک یک سیستم برای ارسال پیام کوتاه است. اگر بخواهیم به سؤال «ماژول پیامک چیست؟» پاسخ ساده بدهیم، رابط بین کسبوکار و مشتری بهترین تعبیر برای این واژه خواهد بود. در مقاله امروز که در سایت سامانه پیامکی پیام رسون به ثبت رسیده است بهطورکامل ماژول پیامکی را توضیح خواهیم داد و از مزایای آن خواهیم گفت. پس برای شروع یک رابطه ناگسستنی با مشتریان، تا پایان این مقاله با نمایندگی سامانه پیامکی پیام رسون همراه باشید .
ماژول پیامک چیست ؟:
ماژول پیامک ابتدا بهصورت یک قطعه سختافزاری عرضه میشد. قطعات قدیمی، با اتصال به مودمهای GSM یا با استفاده از پوشش سیمکارتهای فیزیکی، پیامک ارسال میکردند. ارسال پیام در ماژولهای قدیمی بهصورت خودکار انجام میشد. با پیشرفت فناوریهای ارتباطی و همچنین طراحی سامانههای پیامکی مدرن، ماژولها نیز تغییر کردند. حالا پس از خرید پنل پیامک امکان اتصال سامانه به ماژولهای جدید از طریق وب سرویس نیز وجود دارد.
برای پاسخ به پرسش «ماژول پیامک چیست؟» باید به نوع عملکرد سیستم اشاره کنیم. ماژول ارسال پیامک یا بهصورت مستقیم عمل میکند یا در قالب یک درگاه ارتباطی پیام میفرستد. در حالت مستقیم، ماژول در موقعیتهای مختلف با مشترکین ارتباط برقرار میکند. مثلاً پس از پایان تماس مشترک با مجموعه، یک پیام سپاسگزاری ارسال خواهد شد. عملکرد ارتباطی ماژول بهصورت یک رابط انجام میشود. در این حالت، ماژول بین پنل اس ام اس و نرمافزارها قرار میگیرد و عملیات ارسال پیامک با ظرفیت بالا را انجام میدهد.
انواع ماژول ارسال پیامک :
شما با کمک ماژول ارسال پیامک توانایی ارسال انواع پیامک را برای مشتریان خود خواهید داشت که ما در ادامه به انواع آن اشاره خواهیم کرد:
- ارسال سریع پیامک
- ارسال پیامک انبوه
- ارسال پیامک گروهی
- ارسال اس ام اس مناسبت
- ارسال پیامک هوشمند
- ارسال پیامک زماندار
- ارسال پیامک رنجی
- ارسال پیامک هوشمند از فایل
کاربرد ماژول اس ام اس پیام رسون :
- امکان ارسال پیامک عادی و پیشرفته بنا به سامانه انتخابی
- امکان ارسال پیامک برای رویداد ثبت نام در سایت یا عضویت های خاص
- امکان ارسال پیامک از طرف سایر ماژول ها پیام رسون که قابلیت پشتیبانی از همه ماژول ها داراست
- امکان ارسال پیامک در زمان رویداد یک اتفاق در سایت نظیر ثبت نام / لاگین / خطا / ثبت فرم / ثبت اطلاعات / ثبت خبر و ....
- امکان ارسال پیامک در زمان بندی های مختلف
- امکان ارسال پیامک های فروشگاه نظیر ثبت سفارش / تایید پرداخت / لغو پرداخت / در انتظار پرداخت و ...
- امکان ارسال پیامک تایید دو مرحله ای حساب / تایید حساب کاربری با موبایل / تایید شماره موبایل از طریق پیامک و ...
ماژول پیامک پیام رسون به شما امکان می دهد هر نوع رویداد و رخداد را به صورت پیامک ارسال کند حال این پیامک مدیریت سایت باشد یا پیامک اطلاع رسانی به کاربر یا پیامک خدماتی نظیر رمز عبور و ثبت نام و ... با قابلیت یکپارچه سازی با تمامی ماژول ها در پیام رسون .
دیروز 28 دی 1403 توافق 20 ساله ایران و روسیه با عنوان «معاهده مشارکت جامع راهبردی» در جریان سفر مسعود پزشکیان به مسکو، با حضور رؤسای جمهور 2 کشور، مسعود پزشکیان و ولادیمیر پوتین به امضا رسید. این توافق که شامل یک مقدمه و 47 ماده است، به عنوان یک سند مهم دیپلماتیک و اقتصادی، روابط 2 کشور را برای 2 دهه آینده تعریف و تقویت میکند. این معاهده نهتنها نشاندهنده ارتقای روابط ایران و روسیه به سطح مشارکت راهبردی است، بلکه تأکید میکند این همکاریها علیه هیچ کشور ثالثی نیست و هدف آن تضمین امنیت و توسعه متوازن 2 کشور است.
اولین موافقتنامه جامع همکاری بین ایران و روسیه سال 1381 (2001 میلادی) به امضا رسید و به مدت 20 سال اجرایی شد. این موافقتنامه، اساس روابط متقابل و اصول همکاری بین 2 کشور را تعیین کرد و زمینهساز همکاریهای گسترده در حوزههای اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و فناوری شد. در طول این سالها 2 کشور در پروژههای مشترک متعددی از جمله در حوزه انرژی، حملونقل و دفاعی مشارکت کردهاند.
با توجه به تحولات جهانی، بویژه تغییرات در نظم بینالمللی و افزایش رقابتهای ژئوپلیتیکی، نیاز به بهروزرسانی و تقویت این موافقتنامه احساس شد. ایران و روسیه با درک این ضرورت، مذاکراتی را برای تدوین یک معاهده جدید آغاز کردند. پیشنویس این معاهده توسط ایران تهیه شد و پس از چندین دور مذاکره و اصلاحات، نهایی شد. این مذاکرات با هدف ایجاد یک چارچوب جامع و بلندمدت برای همکاریهای دوجانبه و چندجانبه انجام شد.
در این فرآیند، 2 کشور بر اهمیت تقویت همکاریهای اقتصادی، توسعه زیرساختها، افزایش مبادلات تجاری و سرمایهگذاریهای مشترک تأکید کردند. همچنین همکاری در حوزههای امنیتی، دفاعی و مبارزه با تروریسم نیز به عنوان بخشهای کلیدی این معاهده مورد توجه قرار گرفت. علاوه بر این، همکاری در سازمانهای بینالمللی و منطقهای مانند سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس نیز در این توافق گنجانده شد.
این معاهده جدید نه تنها نشاندهنده اراده 2 کشور برای تقویت روابط دوجانبه است، بلکه بیانگر تمایل آنها برای ایفای نقش مؤثرتر در صحنه بینالمللی و ایجاد تعادل در نظم جهانی است. با امضای این توافق، ایران و روسیه گامی بلند به سوی تحکیم همکاریهای راهبردی برداشتهاند که میتواند تأثیرات مثبتی بر ثبات منطقهای و جهانی داشته باشد.
پیش از محبوبیت روشهای بازاریابی دیجیتال جدید مانند بازاریابی محتوایی و بازاریابی شبکههای اجتماعی، مدیران کسب و کارها برای افزایش فروش از روشهایی مانند خرید تبلیغات اس ام اسی ، حمایت مالی از رویدادها یا تبلیغات محیطی پرهزینه مانند تبلیغ در بیلبوردها و سیستم حملونقل عمومی استفاده میکردند. اما امروزه، بزرگترین چالش و هدف مارکت ها دریافت بهترین نتیجه با کمترین هزینه ( مانند پیامک رایگان ) است. مارکت ها با استفاده از علوم عصبشناسی و روانشناسی، به دنبال روشهایی برای بهبود نتیجه کمپینهای بازاریابی و بهترین روش تبلیغ هستند . بر همین اساس تیم تحریره پیام رسون تصمیم دارد در این مقاله شما همراهان همیشگی سامانه پیامکی شیراز را با بازاریابی عصبی بیشتر آشنا کند . پیشنهاد میکنم تا پایان این مقاله با نمایندگی سامانه پیامکی پیام رسون همراه باشید .
نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی چیست؟
نورومارکتینگ (Neuromarketing) یا بازاریابی عصبی، از انواع جدید بازاریابی می باشد که با تفسیر امواج مغزی توسط فناوری های EEG و FMRI به فروش بیشتر و بهتر کمک می کند.
محققان و پژوهشگران با استفاده از تکنولوژی های روز دنیا و سنجش تغییرات در قسمت های مختلف مغز و نوار مغزی، نحوه تصمیم گیری و فعالیت مغز مشتریان به هنگان خرید را مطالعه کرده اند . امروزه کمپانی ها و شرکت های بزرگ برای پیش بینی رفتار مشتری و انجام تحقیقات گسترده در زمینه نورومارکتینگ، آزمایشگاه های مجهزی را در این حیطه تأسیس کردهاند یا با بخش های دانشگاهی مرتبط وارد تعامل شده اند.
نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی نوع جدیدی از بازاریابی است و کاملاً ماهیت میان رشتهای دارد؛ به این معنا که نورومارکتینگ جایی است که علوم مدیریت، روانشناسی، عصب شناسی و شاید هم به نوعی همانند هنر به یکدیگر می رسند و به اصطلاح به هم پیوند میخورند.
به بیان ساده نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی، پژوهش رفتار مشتری یا مصرفکننده مبتنی بر عملکرد مغز و عصب، با استفاده از ابزار علمی مدرن و دقیق به ویژه ابزار پزشکی صورت گرفته است .
تکنیکها و ابزارهای مورد استفاده در بازاریابی عصبی :
برندها برای اجرای موفق تکنیکهای بازاریابی عصبی، از ابزارها و تکنیکهای خاص استفاده میکنند و از متخصصان نورومارکتینگ کمک میگیرند. به طور معمول در نورومارکتینگ فعالیتهای مغز و سیگنالهای فیزیولوژیکی دیگر ارزیابی میشوند. برای ارزیابی این سیگنالها از ابزارها و تکنیکهای فهرست زیر استفاده میشود.
1- ردیابی حرکت چشمها :
تکنیک ردیابی حرکت چشمها بر زاویه دید مخاطبان و مسیر نگاه آنها تمرکز میکند. با استفاه از این تکنیک میتوان فهمید که کدام تبلیغها، طراحیها، فونتها یا رنگها موفق به جلب نظر مخاطبان میشوند. همچنین میتوان از این تکنیک برای شناسایی مواردی استفاده کرد که مخاطبان را سردرگم میکنند.
علاوه بر این، میتوان از این تکنیک برای سنجش سرعت شناسایی برند استفاده کرد. در واقع با استفاده از این رویکرد میتوانید متوجه شوید که آیا مخاطبان شما را به سرعت میشناسند یا باید برای سریعتر شناخته شدنِ برند خود تلاش کنید.
استفاده از تکنیک ردیابی حرکت چشمها به کسب و کارها در بهبود طراحی وبسایت، بستهبندی یا تبلیغات کمک میکنند. بهرهگیری از این تکنیک نسبتاً ساده و کمهزینه است، اما نمیتوان به وسیله آن احساس مخاطبان را ارزیابی کرد. به همین دلیل، بهتر است از این روش همراه با روشهای بیومتریک دیگر بهره گرفته شود تا اطلاعات تحلیلی دقیقتری درباره مخاطبان هدف به دست آید.
2- مردمکسنجی
تکنیک مردمکسنجی حالت مردمک چشمهای مخاطبان را در شرایط متفاوت ارزیابی میکند. این تکنیک بررسی میکند که در چه مرحلهای از تعامل، مردمک چشمهای مخاطبان از حالت عادی گشادتر میشود. با استفاده از نتیجه این بررسیها میتوان مرحله مناسب برای بازبینی تبلیغات، طراحی وبسایت یا طراحی بستهبندی محصولات را یافت. استفاده از تکنیک مردمکسنجی نیز نسبتاً کمهزینه و ساده است.
3- ارزیابی حالت چهره
تکنیک ارزیابی حالت چهره یا صورتخوانی برای شناسایی واکنشهای احساسی مخاطبان بر حالت چهره آنها تمرکز می کند. این تکنیک میتواند احساسهای مختلف افراد از جمله شادی، ترس، اضطراب، غافلگیری، رضایت و... را تشخیص دهد. استفاده از این تکنیک نیز نسبتاً ارزان است و از طریق آن میتوان اطلاعاتی را به دست آورد که به بهبود محتوای تبلیغات و جلب رضایت مشتریان کمک میکنند.
4- معیارهای بیومتریک
این تکنیک، سطح تعامل و نوع واکنش مثبت یا منفی به تبلیغات را بر اساس اطلاعاتی مانند تنفس پوستی، انتقال الکتریکی و ضربان قلب در بدن مخاطبان را میسنجد. اطلاعات بیومتریک میتوانند به طراحی تبلیغات بر اساس علاقهمندیهای واقعی مخاطبان به برندها کمک کنند. ترکیب این تکنیک با ردیابی حرکت چشمها میتواند کیفیت تبلیغات کسب و کارها و محتوای آنها را به شکل قابل توجهی بهبود ببخشد.
5- نوار مغزی (EEG)
استفاده از نوار مغزی EEG یا الکتروانسفالوگرام به برندها این امکان را میدهد که تعامل مخاطبان با تبلیغات را با استفاده از سیگنالهای الکتریکی مغز ارزیابی کنند. این تکنیکِ نسبتاً پرهزینه امکان ارزیابی تغییرات در کوتاهمدت و بهبود کیفیت تبلیغات و برندسازی را برای کسب و کارها فراهم میکند.
6-تصویر برداری تشدید مغناطیسی fMRI
استفاده از تکنیک fMRI یا تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی ، گرانترین رویکرد برای کسب اطلاع از واکنشهای احساسی و تعامل مشتریان با تبلیغات است. fMRI میزان جریان خون در مغز در زمان فعالیتهای مغزی را اندازهگیری میکند و انجام آن به تجهیزات آزمایشگاهی خاص نیاز دارد. در نتیجه این آزمایش، اطلاعات دقیقی درباره واکنشهای افراد به دست میآید که میتوان از آن برای بهبود برندسازی و قیمتگذاری محصولات بهره گرفت.
نورومارکتینگ یک علم است و بازاریابی عصبی از رازهای پس ذهن ما پرده برداشته و ما را از چرایی تصمیماتمان در زمان پرکردن سبد خرید فروشگاه مطلع میکند.بازاریابی عصبی علمی در حال پیشرفت است که اگر بهخوبی به کار گرفته شود، هم فروشندهها و هم مصرفکنندگان را راضی کرده و نمایش زیباتری از تبلیغات را رقم میزند.
ما نیز در این مقاله که در سامانه پیامکی پیام رسون به ثبت رسیده است سعی کردیم شما را به صورت مختصر با بازاریابی عصبی آشنا کنیم تا بتوانید در هنگام تبلیغات و بازاریابی های خود از این علم نیز استفاده کنید .
جهت خرید پنل اس ام اس از شیراز اس ام اس همین حالا اقدام کنید .
سید حسن خمینی گفت: واقعیت این است که شأنیت علمی آقای هاشمی مغفول ماند. من توفیق داشتم 10 سال آخر عمر ایشان تقریبا هفتهای نبود که چند ساعتی را محضر ایشان نباشم. واقعیت این است که قدرت فقه، اصول، تفسیر و تسلطش به مبانی اسلامی مغفول ماند و ایشان بیشتر به عنوان یک شخصیت سیاسی شناخته شد. البته واقعیت هم این است که چون در این جهت سرآمد روزگار خودش بود، حقش بود که به این شناخته شود؛ ولی ابعاد دیگر شخصیت ایشان پنهان ماند.
حجتالاسلام و المسلمین سید حسن خمینی طی سخنانی با موضوع «تفکر فقهی» در پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، گفت: در حوزه بحث فقه و اینکه ما بتوانیم فقه را میان رشتهای بحث کنیم، یک اشکال بسیار بزرگی از قبل پیش روی مجتهدین بوده و آن اینکه آیا ما میتوانیم ابواب فقهی را به رشتههای مختلفی تقسیم کنیم و بگوییم هر فقیهی احیانا در یک رشته کار کند؟
یادگار امام افزود: از نظر تاریخی ابتدا یک نفری که میآمد جامع معقول و منقول بود. یعنی مثلا یک نفر مثل بوعلی سینا هم هیأت بلد بوده، هم طب و هم فلسفه بلد بوده است. اما آرام آرام انگار بشر به این نتیجه رسیده که باید رشتهها را خاصتر و خاصتر کند و امروز به جایی رسیده که یک نفر در موضوعی چیزی را بلد است و هیچ چیزی از قبل و بعد آن نمیداند؛ یعنی فقط برنامهنویسی کامپیوتر را میداند و نمیداند که سخت افزار آن چه کار میکند؛ حتی لزومی هم ندارد که بداند.
وی تأکید کرد: سؤال این است که آیا این اتفاق در فقه هم ممکن است؟ یعنی ما به سمت این برویم که در عبادات یک نفر تخصص داشته باشد و در معاملات یکی دیگر؛ و دوباره عبادات را به حج، صلاة، زکات و خمس تقسیم کنیم. در معاملات که سختتر میشود چون بحثهای بین رشتهای مطرح میشود؛ یعنی بانکداری و الآن متاورس و بحثهای هوش مصنوعی بالأخره احکام پیدا میکند.
سید حسن خمینی یادآور شد: خیلی از فقها ساده با این برخورد میکنند و میگویند کار فقیه که موضوع نیست؛ ما یک کلیاتی را میگوییم همانند اینکه اگر ضرر دارد حرام است یا اگر مالیت عقلایی دارد قابل تملیک و تملک است. این موبایلی که دست شما است، اگر ضرر دارد که دارد و اگر ندارد، ندارد. در حالی که به نظر میرسد این مبتنی بر یک اشتباه است؛ اتفاقا موضوع حکم فقهی حتما کار فقیه است و مصداق کار فقیه نیست. مگر من میتوانم موضوع یک گزاره را ندانم اما گزاره را بیان کنم؟! حتی بیان بسیاری از مصادیق هم شأن فقیه است.
وی افزود: موضوعات از علوم دیگر میآید؛ به خصوص روزگار ما که در حال یک انقلاب بسیار بزرگ است. ایامی که ما زندگی میکنیم به همان درجه از اهمیت است که آغاز دوره صنعتی شدن بود. یک پوسته جدیدی از نظم اجتماعی به سبب مسائل فضای مجازی دارد بین مردم پدید میآید. یک روابط و ارتباطات و دنیای دیگری میشود و حسش هم نمیکنیم به خاطر اینکه خودمان داریم در این مسیر پیش میرویم. اگر کسانی که 30، 40 سال اولیه دوران انقلاب صنعتی بودند، نمیفهمیدند چه شده و بعدها که نگاه میکنند، میتوانند به قبل و بعد آن تقسیم کنند، دوره ما دقیقا همان است؛ یعنی دورهای است که دارد وارد فضای جدیدی از روابط میشود.
یادگار امام تأکید کرد: نسل بعدی بسیار متفاوت از نسل قبلی ما است؛ ما دوره گذار و عجیبی هستیم و هر دو را درک میکنیم. یعنی هم دوره بدون اینترنت و هم دوره پسا اینترنت را درک کردهایم و بعدا فردا فضایی پدید میآید که اصلا نمیدانیم روابط چگونه هست. دورهای که همه حدود برداشته و همه چیز متفاوت میشود و روابط تغییر میکند؛ و نظمی که بعدا خودش را بر این فضا تحمیل میکند.
وی اظهار داشت: از زاویه فقهی اولین سؤال این است که آیا در فضای فقه این اجازه را دارید که تبعض ابواب را تجویز کنید؟ به این معنا که بگوییم عین پزشکی که شما چشمت درد میکند پیش چشم پزشک میروید و روانت مریض میشود پیش روانپزشک میروید و هیچ کسی وقتی قلبش درد میگیرد پیش چشم پزشک نمیرود، در حوزه فقه هم چنین اتفاقی باید بیفتد.
سید حسن خمینی یادآور شد: من فکر میکنم ظرفیت بحثهای اجتهادی ما در این مسأله هست؛ و این مسأله هم پیشینه دارد و هم دارای فتوا است اما معمولا چون نیاز نبوده و موضوعات بسیط بوده، یک نفری مثل شیخ انصاری همه موضوعات را بلد بوده و همه از او تقلید میکردند؛ اما امروز اصلا این طوری نیست. امروز مجتهد که میخواهد همان حکم اولیه را هم ارائه کند بدون توجه به موضوعات جدید و روابط جدید و نسبتهای جدید نمیتواند بیان کند. یعنی هرکدام از ما و حتی جامعه به مراجع مختلف رجوع میکند. به نظر من این هم قابل دفاع است و هم طبیعتا باید واقع شود به خاطر اینکه معنای اعلمیت تفاوت میکند.
وی با اشاره به اینکه 19 دی ماه سالروز رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی است، افزود: اتفاقا در رابطه با این موضوع زیاد با ایشان بحث میکردیم. البته ایشان چندین بار در موارد مختلف تحت عنوان «اجتهاد شورایی» بیان میکرد. آیا ما میتوانیم به اجتهاد شورایی تن بدهیم؟ یعنی در هر مسألهای شورایی با هم بنشینند و کار شورایی کنند. مرحوم آقای هاشمی خیلی روی این مورد اصرار داشت و میگفت از نظر فقهی و بیشتر بحثهای اصول فقهی قابل طرح و دفاع است. من بعدا وارد بحثهای فنی مسأله شدم و به نظرم این هم قابل دفاع است.
یادگار امام تصریح کرد: ما در تاریخ جمهوری اسلامی اولین بار این کار را انجام دادهایم؛ شاید حتی بدون اینکه بدانیم که این کار واقع شده و آن هم مقوله شورای نگهبان است. در شورای نگهبان طبق قانون اساسی که همه هم امضا کردهاند، یک جمعی مینشینند و نظر مجموع با اکثریت را ملاک قرار میدهند. یعنی این اتفاق علاوه بر اینکه ممکن هست، واقع هم شده است. به هر حال اگر بحث شورایی در حوزه اجتهاد مطرح شود، آن بحث میان رشتهای هم به نوعی در خودش دارد. یعنی اعلمهایی در رشتههای مختلف میتوانند کنار هم بنشینند و یک بحث تجمیعی را با هم داشته باشند و فتوای تجمیعی بدهند و آن وقت جامعه هم از یک شورایی تقلید کند.
وی افزود: طبیعتا ممکن است دیگران نقدهایی داشته باشند و میشود در رابطه با بند بند این صحبت کرد؛ در بحث موضوعات و مصادیقش صحبت کرد. البته من هم آمادگی دارم راجع به بخش بخش این و بحثهای حجیّتش صحبت کنیم؛ چون به نظر من حتی تقلید اعلم هم لازم نیست و ما دلیلی بر حجیّت تقلید اعلم و وجوب تقلید اعلم نداریم و به عالم هم میشود مراجعه کرد.
سید حسن خمینی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه پژوهشکده شکل گرفت برای اینکه در رابطه با بحثهای امام کار کند، گفت: ما نسبت به امام دو نوع میتوانیم مسیر را طی کنیم؛ یکی اینکه امام چه گفت و دو اینکه امام چه میگوید. امام چه گفت یعنی شما بررسی کنید به اینکه این آدم در زمان خودش نسبت به موضوعات زمان خودش و مسائلی که در آن روزگار اتفاق افتاده، نظرش چه بوده است. اما بحث دوم این است که اگر امروز بود، این مکتب چه میگفت؛ نسبت به حوادث امروز چه میگوید؟ او را به عنوان یک ظرفیت سیال و یک مکتب بالنده ببینیم.
وی تأکید کرد: بحث تأثیر زمان و مکان در اجتهاد همین است که ما یک وقت میگوییم امام صادق(ع) چه فرمود و یک وقت میگوییم اگر امام صادق(ع) امروز بود چه میگفت. یعنی با توجه به زمان و مکان توانمندی این ساختار فکری و مطلب برای سؤالات امروز چیست؟ پاسخش برای سؤالات امروز چیست؟ البته این معنا نیست که یافتههای قدیمیاش را کنار بگذارد؛ به خاطر اینکه نمیخواهد بگوید من امروز چه میگویم؛ میگوید او اگر امروز بود چه میگفت. این مسأله هم باید در پژوهشکده باشد.
یادگار امام با طرح مسأله «اجتهاد در اندیشه امام»، تصریح کرد: اجتهاد در اندیشه امام یعنی همان کاری که ما با مذهب فقه جعفری میکنیم که او را یک مکتب میبینیم و در آن اجتهاد میکنیم، این را هم یک مکتب بدانیم و در آن اجتهاد کنیم. همان طوری که امام گفته شطرنج این را داشته که گفتهاند حرام است و امروز این را دارد که حلال است؛ عینا این داستان در روزگار ما هم هست. در غنا یک بحث مفصلی هست که آیا موسیقی و آواز، چه زن و چه مرد، حرام است یا حلال است؟ روایاتش یکی دو تا نیست اما یک بحث جدی وجود دارد که این مربوط به آن روزگار است؛ به خاطر اینکه اینها در یک مجالسی بوده و امروز آن مجالس نیست؛ یعنی خود موسیقی حرام نیست و مجلس فسق و فجور و اختلاط حرام است.
وی تأکید کرد: پژوهشکده بیشتر باید وجهه همتش را به امام آینده بدهد؛ تا امام گذشته. این که چه گفت، خیلی خوب است و دوستان باید بیشتر هم به این حوزه وارد شوند اما چیزی که پژوهشکده به ما هو پژوهشکده برای آن شکل میگیرد، این است که چه میگوید؛ امروز اگر بودند چه میگفتند و چگونه در قیاس با مسائل جدید حرکت میکردند؟ به خصوص که ما در دوره گذار هستیم؛ یک دوره بسیار مهم و زندگی ما به قبل و بعد ما تقسیم میشود. این دوره، دوره پدید آمدن یک فضایی است که فضای مجازی در آن «انقلاب ماهیت» میدهد و همه مسائلش را عوض میکند.
سید حسن خمینی در پایان با اشاره به سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی، گفت: ایشان یکی از مفاخر جهان اسلام بود. واقعیت این است که شأنیت علمی آقای هاشمی مغفول ماند. من توفیق داشتم 10 سال آخر عمر ایشان تقریبا هفتهای نبود که چند ساعتی را محضر ایشان نباشم. واقعیت این است که قدرت فقه، اصول، تفسیر و تسلطش به مبانی اسلامی مغفول ماند و ایشان بیشتر به عنوان یک شخصیت سیاسی شناخته شد. البته واقعیت هم این است که چون در این جهت سرآمد روزگار خودش بود، حقش بود که به این شناخته شود؛ ولی ابعاد دیگر شخصیت ایشان پنهان ماند.
وی تصریح کرد: کار مهم تفسیری که ایشان دارد، تفسیر راهنما و بعد فرهنگ قرآن، البته کار جمعی بود ولی خود ایشان در زندان شروع کرده و زحمت کشیده بودند. نقشی که باز در حوزه تاریخ انقلاب دارد و اینکه ایشان قلم برداشته و روز به روز حوادث را نوشته و روزنگار خاطرات ایشان یک بعد بسیار مهم در تاریخ انقلاب است. ولی توجه من بیشتر به بعد فقهی و بحث اجتهاد ایشان و بحث علمی ایشان در حوزه فقه و اصول است که مغفول مانده و واقعا از این حیث هم جا دارد که به ایشان بپردازیم.